کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pit-a-pat پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
pitting
خوردگی حفرهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی موضعی در سطح فلز که بهصورت نقطه یا حفره ظاهر میشود
-
pit 5
لان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. فرورفتگیای که در طی ضخیم شدن دیوارۀ یاخته در بافت گیاهی ایجاد میشود 2. هرنوع فرورفتگی در سطح اندامها و یاختههای بافتهای موجود زنده
-
plague pit
وباچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گودالی بزرگ برای دفن دستهجمعی و سریع اجساد انسان و حیوان بهخصوص در زمان شیوع بیماریهای واگیردار
-
pit 2
گود رفتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرورفتن برای مدتی کوتاه
-
pit 3
گوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی، علوم پایۀ پزشکی] [پزشکی-دندانپزشکی] فرورفتگی مختصر در محل تلاقی شیارهای سطح جوندۀ مینای دندان [علوم پایۀ پزشکی] فرورفتگی یا گودکی که ممکن است طبیعی یا نابهنجار باشد
-
primitive pit
گودۀ آغازین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] فرورفتگی بخش میانی گره آغازین در رویان
-
buccal pit
گودۀ لُپی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] گودهای که در مینای سطح لُپی دندانها مشاهده میشود
-
central pit
گودۀ مرکزی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فرورفتگی بسیار کوچک در نقطۀ تلاقی شیارهای تکاملی در مرکز سطح جوندۀ دندانهای آسیا
-
pit 4
گودی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] جای فرورفتگی
-
pit grave
گورچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری کمعمق در بستر صخره یا در زیر یک گورخان
-
fire pit
آتشچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] حفره یا گودالی باستانی که در آن آتش روشن میکردند
-
cremation pit
چال آتشسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گودالی که در آن آتشسپاری انجام میشد یا بقایای آتشسپاری در آن دفن میشد
-
inspection pit
چال بازدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] محل بازدید وسیلۀ نقلیۀ ریلی
-
pit 1
چاله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] در صنعت آب و فاضلاب، گودی کوچکی که عمل معینی در آن انجام میشود
-
examination-pit
چالۀ بازدید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چالهای برای بازبینی و تعمیر قسمتهای زیرین لوکوموتیو