کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
phosphate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
phosphating, phosphatizing
فسفاتپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] ایجاد پوشش فسفاتی بر روی قطعۀ فلزی
-
phosphate esters
اِسترهای فسفاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی فسفاتهای آمینی برای جلوگیری از خوردگی و رسوبگذاری و ممانعت از تشکیل اکسیدهای فلزی در سامانۀ آب خنککن
-
phosphate coating
پوشش فسفاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی پوشش تبدیلی فلز که در برابر خوردگی مقاوم است و آن را با غوطهورسازی فلز در یک محلول فسفاتی، مانند فسفات روی یا فسفات منگنز، ایجاد میکنند
-
phosphate rustproofing
ضدِزنگسازی فسفاتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ایجاد پوششهای فسفاتی ضخیم همراه با یک روغن یا واکس برای محافظت سطح فولاد از زنگزدگی
-
iron phosphate coating
پوشش آهنفسفات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] پوششی تبدیلی که آن را با واکنشهای شیمیایی در محلولی با پایۀ فسفریکاسید بر سطح فلزات آهنی مینشانند