کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
pass catcher پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
passing
گذرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ویژگی خط یا صفحه یا رویهای که از یک یا چند نقطۀ مشخص بگذرد
-
fill pass, filler pass
گذر پرکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ← گذر جوش میانی
-
root pass, first pass
گذر ریشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] اولین گذر جوش حاصل از مهرۀ ریشه
-
tip pass, tap pass
پاس سرپنجه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاسی مشابه پاس در بازی والیبال، با حرکت ناگهانی و کوتاه دست و زدن سرانگشتان به توپ
-
deny a pass, block a pass, choke a pass
پاسسد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، جلوگیری از پرتاب توپ توسط حریف به سمت همتیمیهایش
-
flip pass, hand-off pass
پاس دستبهدست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، پاس نزدیک با حرکتی کوتاه و نرم که در آن توپ را مستقیماً به دست همتیمی میدهند
-
no passing zone
محدودۀ سبقت ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بخشی از یک راه دوطرفۀ دوخطه که سبقت گرفتن در یک یا هر دو جهت آن ممنوع است
-
passing tone
نغمۀ گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نغمهای که دو نغمۀ ملایم را با حرکت پیوسته به هم متصل میکند و معمولاً در ضرب ضعیف به گوش میرسد
-
passing note
نُت گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نُتی که دو نُت ملایم را با حرکت پیوسته به هم متصل میکند و معمولاً در ضرب ضعیف به گوش میرسد
-
pass block
قرقرۀ کمکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرقرۀ سبکی که در بالای دکل درختی یا فلزی برای انتقال قرقرۀ کلاف بهطور موقت نصب میشود
-
hot pass
گذر گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] دومین گذر جوش که بر روی ریشۀ گرم انجام میشود
-
pass point
گذرنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نقطهای که موقعیت افقی یا عمودی آن با روشهای تصویرسنجی تعیین شده است و برای توجیه مطلق عکسها به کار میرود
-
cover pass
گذر نما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] گذر جوش ناشی از لایههای رویی یک جوش چندگذره (multi-pass weld) در سمت جوشکاری
-
backward pass
پسشماری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] محاسبۀ دیرترین آغاز و دیرترین پایان فعالیتهای ناتمام شبکه
-
pass-up
پُربگذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] وضعیتی که در آن ظرفیت اتوبوس در هنگام گذشتن از ایستگاه تکمیل است و مسافرانِ منتظر در ایستگاه مجبورند تا آمدن اتوبوس بعد صبر کنند