کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
parasitizing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
parasiting
سربارپروازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] فن بهکارگیری هواگَرد سربار
-
parasite 2, parasite aircraft, parasite airplane
هواگَرد سربار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی که به نیروی پیشران و نیروی برآر هواگَرد مادر متکی است و آن را یا با هواگَرد مادر یدک میکشند یا در خارج یا داخل بدنۀ آن سوار میکنند
-
jamming, parasite
اختلال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نشانک الکترونیکی ناخواستهای که معمولاً در سامانههای مخابراتی همراه با نشانک صدا یا تصویر دریافت میشود و آن را مخدوش میکند متـ . پارازیت
-
parasitic DNA
دِنای سربار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← دِنای خودخواه
-
parasitic corrosion
خوردگی انگلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] خوردگی آند آلومینیمی در سامانههای باتری هوا یا باتری آلومینیم که در آنها از برقکافِ بازی استفاده میشود