کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ovulating پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ovulation
تخمکگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] آزاد شدن تخمک پس از رسیدن و پاره شدن انبانک
-
ovule 1
گیامامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مجموعۀ کیسۀ رویانی و بافتهای اطراف آن متـ . مامه 1، تخمک گیاهی، تخمک 1
-
ovulate 1
تخمکدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] دارای تخمک
-
ovulate 2
تخمک گذاشتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] تولید و آزادسازی تخمک
-
ovulation method
روش تخمکگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] ← روش مخاط دهانۀ رحم
-
ovum, egg cell, egg, ovule 2
مامه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یاختۀ زایشی ماده که پس از لقاح به تخم تبدیل میشود و موجودی مشابه همان گونه را به وجود میآورد متـ . تخمک 2، تخمک جانوری