کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
organizer پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
organ
اندام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از بخشهای متمایز در پیکر موجود زنده که کار یا کارهای ویژهای انجام میدهد متـ . عضو
-
organism
اندامگان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. مجموعۀ اندامهای تشکیلدهندۀ موجود زنده 2. موجود زنده اعم از گیاه و جانور و میکرب
-
organ, organe (fr.)
ترجمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نشریهای که بیانکنندۀ اندیشهها و دیدگاههای یک سازمان یا حزب خاص باشد
-
vocal organs, speech organs
اندامهای آوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] همۀ اندامهایی که در تولید آواهای زبان سهیم هستند، از پردۀ دیافراگم تا لبها
-
organic products
محصولات زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] محصولاتی که از رهگذر به کار بستن قواعد کشاورزی زیستی به دست آیند
-
organic fertilizer
کود آلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کودی که منشأ گیاهی یا دامی دارد و برای تقویت خاک به کار میرود
-
organic farming
کشاورزی زیستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] 1. تمام نظامهای کشاورزی که در آنها تولید محصولات کشاورزی در جهت بهبود وضعیت محیط زیست و شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع باشد 2. نظام تولیدی که در آن از مصرف کودهای مصنوعی، آفتکشها، مواد تنظیمکنندۀ رشد و افزودنیهای خو...
-
organic excavation
کاوش ردگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] روشی در کاوش که بدون تاشهبندی و براساس پیدا شدن بخشی از یک پدیدار، مانند دیوار یا کف و با حفاری در امتداد آن پدیدار درنهایت میتوان کل نقشۀ اثر را ترسیم کرد
-
refractory organics
آلیهای دیرتجزیه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مواد آلی پایدار و غالباًٌ نامحلولی که در فرایندهای تصفیۀ زیستی فاضلاب تجزیهناپذیر یا کمتجزیهپذیرند
-
organized crime
جُرم سازمانیافته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی، حقوق] [جامعهشناسی] جُرمی که در آن یک گروه اجتماعی کمابیش بزرگ با ساختاری سلسلهمراتبی و الگویی سازمانیافته در فعالیتهای جُرمآمیز درگیر است [حقوق] رشته اقدامات غیرقانونی گروهی که به قصد سودجویی با نظم و برنامۀ ازپیشطراحیشده صورت گ...
-
organic waste
پسماند آلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پسماندی که عمدتاً منشأ گیاهی یا جانوری دارد
-
projectised organization
سازمان پروژهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] ساختاری سازمانی که در آن مدیر پروژه در تعیین اولویتها و بهکارگیری منابع و افراد اختیار تام دارد
-
collectivist organization
سازمان جمعگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] سازمانی که در آن کارفرما و کارگر با حقوق و امتیازات برابر کار میکنند و روابط دیوانسالارانه بر آن حاکم نیست
-
task organization
سازمان رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تشکیلاتی در نیروی دریایی که در آن وظایف مشخصی به فرماندهان محول میشود
-
organic weapon
سلاح خاص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سلاحی که در هر نوبت پرواز عملیاتی مورد نیاز است