کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
offices پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
probation officer, parole officer
ناظر آزادی مشروط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] شخصی که مراقبت و پایش مجرمان آزادشده بهصورت مشروط را بر عهده دارد
-
information officer
کارشناس اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] عضوی از کارکنان یک سازمان که مسئول فراهمآوری و تنظیم و تفسیر و بازیابی اطلاعات در تمام اشکال است
-
crypto officer
کارشناس رمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] کارور یا فرایندی برای آمادهسازی اولیه یا مدیریتی رمزنگاشتی متـ . مسئول رمز
-
central office
مرکز مخابراتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مرکز تلفن محلی که مشترکان به آن متصلاند
-
executive officer
فرماندهدوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افسری که در یگانهای شناور مسئول امور اجرایی، بهویژه امور انضباطی است، و در غیاب فرمانده نیز، چنانچه دستور دیگری صادر نشده باشد، عهدهدار وظایف اوست
-
patent office
ادارۀ ثبت اختراع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق، مدیریت-مدیریت فنّاوری] سازمانی دولتی یا بینادولتی که صدور گواهینامههای ثبت اختراع را بر عهده دارد و با تأیید تقاضانامههای ثبتپذیر از آنها پشتیبانی حقوقی میکند
-
back office
پسخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] فنّاوریها و خدمات و منابع انسانیای که به مدیریت اجرایی سامانههای ارتباطی کمک میکنند متـ . عملیات پسخان
-
good offices
پایمردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] اقدام دیپلماتی دوستانۀ طرف ثالث برای فراهم آوردن زمینۀ تفاهم و حل اختلاف میان گروههای سیاسی یا کشورها
-
first officer
خلباندو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] خلبانی که با خلبانیک در عملیات پرواز مشارکت دارد
-
liaison officer
افسر رابط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فردی که وظیفۀ او ایجاد درک مشترک و وحدت عمل میان یگانهای مختلف نیروهای نظامی یا نیروهای انتظامی و دیگر سازمانهاست
-
conn officer
افسر راه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] فرد نظارتکننده بر حرکت ناو
-
lost and found office, lost property office
قسمت اشیای گمشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بخشی در مهمانخانه/ هتل که اشیای بهجامانده یا گمشدۀ مهمانان را جمعآوری و تا پیدا شدن صاحبان آنها نگهداری میکند
-
box office, Gross, BO
گیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] 1. محل فروش بلیت سینما به تماشاگران 2. درآمد حاصل از فروش فیلم سینمایی
-
chief information officer, CIO
کارشناس ارشد اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] فردی در یک سازمان انتفاعی یا غیرانتفاعی که مدیریت جریان اطلاعات سازمانی، ازجمله خدمات کتابخانهای و رایانهای، را بر عهده دارد
-
access control officer, ACO
مسئول واپایش دسترسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که مسئولیت محدودسازی دسترسی به منابع سامانۀ اطلاعات به وی سپرده شده است