کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
objectize پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
initial object, cofinal object
شیء آغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیئی مانند e در یک رسته که به ازای هر شیء Y در آن رسته (e, y)Hom دقیقاً یک عضو داشته باشد
-
final object, terminal object
شیء پایانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] شیئی مانند 'e در یک رسته که به ازای هر شیء X در آن رسته ('Hom (X, e دقیقاً یک عضو داشته باشد
-
zero object, null object
شیءِ صفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک رستۀ مفروض، شیئی که در عینحال آغازی و پایانی است
-
objective, object glass
شیئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] عدسی یا سامانۀ اپتیکی در ابزارهای نوری که نخستین پرتوهای نور را از شیء دریافت و تصویر اولیه را ایجاد میکند
-
object cathexis
مایهگذاری کامینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، صرف انرژی روانی بر روی موضوعهایی بیرون از خویشتن، مانند فردی دیگر یا هدف یا فکر یا هر نوع فعالیتی
-
learning objective
هدف یادگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مقصود تعیینشده برای یادگیری که با توجه به آن مهارت و دانش یادگیرنده پس از آموزش قابل اندازهگیری باشد
-
objective tinnitus
وزوز دگرشنو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] شکل نادری از وزوز که برای خود فرد و اطرافیانش قابل شنیدن است
-
object marker
کنارنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی تابلو در کنار راه با نوارهای مورب شبرنگ که رانندگان را متوجه منتهیالیه سمت چپ و سمت راست میکند
-
object 2
کامینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریـۀ روانکاوی، فـرد یا شیء یا بخشی از بدن که میتواند وسیلۀ ارضای یک سائق باشد
-
love object
کامینۀ عشق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، فردی که محبوب آنمن است
-
object constancy
ثابتبینی شیء
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] درک کردن ثبوت شیء علیرغم تغییر در شرایط مشاهده
-
whole-object
تامکمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، کلیت یک شخص که کامینۀ عشق باشد و نه فقط بخشی از بدن او
-
object language
زبان هدف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] زبان مورد مطالعه
-
part-object
پارکامینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] در نظریۀ روانکاوی، بخشی از بدن که کامینۀ عشق باشد
-
digital object
برنمود رقمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم کتابداری و اطلاعرسانی] نوعی ساختار دادهای که شامل محتوای رقمی و شناسانۀ واحدی برای محتوا و دادههای دیگر از قبیل فراداده است متـ . شیء رقمی