کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
multi-colour پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
colourant
رنگبخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مادهای که به جسم رنگ میبخشد
-
colouration 1, colourization, colouring
رنگبخشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] عمل یا فرایند رنگ بخشیدن متـ . رنگش
-
colour circle, colour wheel
دایرۀ رنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] آرایۀ مرتبی از همۀ رنگهای موجود در طیف نور سفید بر روی یک دایره بهگونهای که رنگهای مکمل بهطور قطری در مقابل هم قرار میگیرند
-
food colourant, food colour
رنگ خوراک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] افزودنی غذایی رنگی که برای بهبود رنگ مواد غذایی به کار میرود
-
multi-storeyed
چنداُشکوبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی جنگلی که چند لایه تاجپوشش دارد
-
multi-threading
چندریسگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] توانایی سامانۀ عامل برای اجرای همزمان ریسهها
-
multi-threaded
چندریسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفت یک سامانۀ کاروَری با توانایی اجرای همزمان ریسهها
-
multi-tasking
چندوظیفگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] وضعیتی در برخی از سامانههای عامل که در آن اجرای چند وظیفه بهطور همزمان امکانپذیر است
-
multi task
چندوظیفه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی برخی از سامانههای عامل که میتوانند چند وظیفه را همزمان اجرا کنند
-
multi-wakeup
خدمات بیدارباش مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدمات بیدارباشی که تا زمانی که مشترک آن را غیرفعال نکند اعلام بیدارباش را ادامه میدهد
-
lake, colour lake, lake colour
رَزدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نوعی رنگدانۀ متشکل از مادۀ رنگی آلی و انحلالپذیر که به پایهای معدنی پیوند خورده است
-
achromatic perceived colour, achromatic colour
رنگ بیفام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رنگی که فام ندارد
-
chromatic perceived colour, chromatic colour
رنگ فامدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] رنگی که بر خلاف رنگهای سیاه و سفید و خاکستری فام دارد
-
colour stimulus
محرک رنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] تابش مرئی که ورود آن به چشم، سبب درک رنگ فامدار یا بیفام میشود
-
colourant mixture
مخلوط رنگبخشها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مخلوطی از رنگدانهها یا رَزانهها یا هر دو آنها