کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
metal complex پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
base metal, parent metal
فلز پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] فلز اصلی که جوشکاری بر روی آن انجام میشود
-
metal on metal arthroplasty
مفصلسازی فلزبرفلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] تعویض مفصل کوهانهای ـ رانی با برسازۀ فلزی
-
metal spraying
فلزافشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] پوشانش یک فلز ازطریق افشانش فلز مذاب بر سطح آن
-
weld metal
فلز جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فلزی در جوش ذوبی شامل بخشی از فلز پایه و فلز پرکننده که در حین جوشکاری ذوب میشود
-
passive metal
فلز رویین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فلزی که علیرغم تمایل ترمودینامیکی به خوردگی در شرایط محیطی ناشی از قطبش آندی معین در برابر خوردگی مقاوم است
-
active metal
فلز فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فلزی که به واکنش یا خوردگی تمایل زیاد دارد
-
fogged metal
فلز کدرشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] فلزی که براثر تشکیل لایۀ نازکی از محصولات خوردگی جلای خود را از دست داده است
-
molecular metal
فلز مولکولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مادۀ نافلزی که خواصی شبیه به فلزات دارد و معمولاً از دوپه کردن اکسایشی (oxidation doping) حاصل میشود
-
noble metal
فلز نجیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] هریک از فلزاتی که پتانسیل برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی آنها بیش از الکترود استاندارد هیدروژن مثبت باشد
-
metal chimes
جَرَنگۀ فلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مجموعهای از خودصداهای دارای کوک، از جنس فلز
-
metallic luster
جلای فلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جلای کانیهایی که ظاهری درخشنده شبیه به فلز دارند
-
metal dusting
پودرشدگی فلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی دمابالا ناشی از وجود گازهای حاوی کربن که محصولی پودرمانند بر جای میگذارد
-
metal blister
تاول فلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نقصی که براثر تشکیل حبابهای گاز بر روی سطح یا نزدیک به سطح فلز ایجاد میشود
-
metal artifact
دستساختۀ فلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] هر دستساختهای که از جنس فلز باشد
-
metal flow
شارش فلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تغییر شکل سرد سطح فلز که بهصورت لهیدگی در تاج ریل ظاهر میشود