کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
medium-large پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
medium
محیط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ← محیط کشت
-
large nucleus
هستۀ درشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ذرات جامد معلق در جوّ با شعاع 2/0 تا 1 میکرون
-
large aircraft
هواگَرد بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست بیش از 5670 کیلوگرم
-
large intestine
فراخروده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] بخشی از لولۀ گوارش پستانداران که بین باریکروده و مخرج قرار دارد و شامل کورروده و پسروده و راستروده است
-
large intestinal
فراخرودهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] مربوط به فراخروده
-
large earthquake
زمینلرزۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزهای همراه با شکست تمام پهنای یک زون لرزهزا
-
large colony
پَرگَنۀ بزرگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] پَرگَنهای بزرگتر از 8 میلیمتر
-
medium crop
گیاه میانرس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گیاهی که دورۀ رویش آن بین ارقام زودرس و دیررس باشد
-
differential medium
محیط افتراقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط جامدی که در آن انواع اندامگانها با توجه به اشکال مختلف رشد خود از هم متمایز میشوند
-
selective medium
محیط انتخابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی که غیر از انواع اندکی از باکتریها رشد بقیه را مهار میکند
-
transport medium
محیط انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی برای زنده نگه داشتن باکتریهای بیماریزا و اجتناب از رشد سایر آلودهکنندهها در حین انتقال از بیمار به آزمایشگاه
-
dispersive medium
محیط پاشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] محیطی که در آن سرعت فاز موج تابع بسامد آن است
-
basal medium
محیط پایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط سادهای که پایۀ محیطهای غنیشده است
-
solid medium
محیط جامد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی مغذی که با افزودن عامل سفتکننده مانند آگار جامدسازی میشود
-
diphasic medium
محیط دوفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیطی که دستکم بخشی از جزء جامد آن با مایع پوشیده شده است