کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
mean free path پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
mean free path
مسافت آزاد میانگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] میانگین مسافتی که هر ذره در فاصلۀ زمانی بین برخوردهای پیاپی با ذرات دیگر میپیماید
-
واژههای مشابه
-
meaning
معنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در زبانشناسی زایشی، خوانش تحتاللفظی و خارج از بافت واژهها و جملهها؛ در زبانشناسی نقشگرا، کارکرد و کاربرد متـ . معنی
-
mean, mean value
میانگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] عددی که معرف و نمایندۀ مجموعهای از چند عدد است
-
grand mean, overall mean
میانگین کل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] میانگین همۀ مقدارهای موجود در مجموعۀ دادههای گروهبندیشده بدون توجه به گروه دادهها
-
mean value theorems, laws of the mean
قضیههای مقدار میانگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قضیههایی که براساس آنها اگر تابع f بر بازۀ بستۀ [a,b] پیوسته و بر بازۀ باز (a,b) مشتقپذیر باشد، آنگاه عددی مانند 0X بین a و b وجود دارد، بهطوریکه (f(b) - f(a) = f ’(0x) (b-a
-
denotation, denotative meaning, referential meaning
معنای صریح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای خارج از بافت واژهها و جملهها
-
literal meaning
معنای تحتاللفظی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای اصلی و غیراستعاری یک واژه یا عبارت
-
sentence meaning
معنای جمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای کلی یک جمله، فارغ از ملاحظات بافتی و کاربردی آن
-
grammatical meaning
معنای دستوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنایی از واحد واژگانی که طبقهای محدود از عناصر مانند شخص و شمار و جنس را در بر میگیرد و به صرف و نحو زبان مربوط است
-
lexical meaning
معنای واژگانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنایی از واحد واژگانی که تجزیهپذیر است و در واژگان یا فرهنگ لغت درج میشود و به همراه عناصر دستوری معنا، کلیت معنای آن واحد را شکل میدهد
-
arithmetic mean
میانگین حسابی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← متوسط
-
ensemble mean
میانگین همادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] میانگین یک متغیر یا میدان پیشبینیشده در پیشبینی همادی
-
mean anomaly
بیهنجاری متوسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هوافضا] حرکت مداری متوسط جسم در زمانی که آن جسم از حضیض گذشته است
-
mean temperature
دمای میانگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، علوم جَوّ] [اقیانوسشناسی] متوسط روزانه یا ماهانه یا سالانۀ دمای آب اندازهگیریشده با دماسنجی که در معرض هوا قرار گرفته است [علوم جَوّ] متوسط روزانه یا ماهانه یا سالانۀ دمای هوای اندازهگیریشده با دماسنجی که در معرض هوا قرار گرفته ا...