کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
man-made پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
man-made attractions
جاذبههای انسانساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] جاذبههایی که انسان میسازد یا پدید میآورد، مانند پارکهای موضوعی و رویدادهای ویژه از قبیل مسابقات المپیک و نشستها و همایشها و تفریحات و ورزشهای گوناگون
-
man-to-man, man-for-man, man-on-man
نفربهنفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ویژگی نوعی راهکار دفاعی در ورزشهای تیمی که در آن هر بازیکن باید در برابر بازیکنی معین از تیم مقابل به دفاع بپردازد
-
man-made feature, culture 1, cultural feature
عارضۀ مصنوعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] عارضهای بر روی زمین که به دست انسان ساخته شده است
-
reference man
مرد مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مردی که ازنظر خصوصیات تشریحی و کاراندامشناختی در حد متوسط باشد
-
man aloft
هشدار دکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تابلوی که تعمیرکاران رشتۀ برق و الکترونیک بر روی کنسول دستگاه فرستنده یا رادار نصب میکنند و نشانۀ حضور تعمیرکار بر روی دکل و هشداری برای حفظ سلامت او در برابر تابش امواج الکترومغناطیسی است
-
manned aircraft
هواگَرد باسرنشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هواگَردی که ترابری و هدایت پرواز آن را نیروی انسانی بر عهده دارد
-
effects man
جلوهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مسئول ساخت و پرداخت انواع جلوهها
-
manned substation
پست باکاروَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که در محل و بهوسیلۀ کارکنانی که در آن حضور دارند واپایش میشود
-
boom man
بازوبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] متصدی بازوی صدابَر
-
man of the match
بازیکن برتر مسابقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] عنوانی نیمهرسمی که به بازیکنی اختصاص مییابد که در یک بازی مشخص بهترین عملکرد را داشته است متـ . بازیکن برتر، ستارۀ میدان، ستارۀ مسابقه
-
well-made play 1
نمایش خوشساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] شکلی از نمایش با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
-
well-made play 2
نمایشنامۀ خوشساخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] نمایشنامهای با ساختار محکم که در قرن نوزدهم به وجود آمد و بیش از آنکه بر شخصیتپردازی مبتنی باشد، بر پایۀ پِیرنگی پیچیده استوار است
-
tailor-made tour
گشت سفارشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتی که براساس درخواستهای خاص مشتری طراحی شده است
-
telepic, made-for-television features, made-for-TV, made-for-TV movie, telefilm, telemovies
فیلم بلند تلویزیونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلم بلندی که برای پخش از تلویزیون ساخته میشود
-
dead man 2
مردهمرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← بینۀ مهار