کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
making پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
doctor making
نسخهنویسانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] واداشتن پزشک به نوشتن نسخۀ موردنظر مُراجع که معمولاً شامل داروهایی مانند ترکیبات آمفتامین و افیونوارههاست
-
boundary making
مرزسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] فرایند تعریف و مرزنگاری و علامتگذاری و مدیریت مرز
-
tool making
ابزارسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم مهندسی] فرایند و حرفۀ ساختن ابزار
-
decision making
تصمیمگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایند شناختی انتخاب یک موضوع یا مورد از میان چند گزینه
-
making way
درحرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری که با نیروی محرکه یا براثر لَختی به جلو یا عقب یا پهلو حرکت میکند
-
policy making
سیاستگذاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] فرایند تصمیمگیری درمورد یک راهکار برای رسیدن به یک هدف مشخص
-
independent film-making
فیلمسازی مستقل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فرایند تهیه و تولید فیلم خارج از نظام استودیویی و غالباً با صرف هزینهای اندک
-
make-up test
چهرآزمون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] اجرای آزمایشی چهرهپردازی که برای حصول اطمینان از تناسب آن با تصویر مورد نظر کارگردان انجام شود * 1. در زبان فارسی واژۀ "تست گریم" برای این مفهوم به کار رفته است. 2. معادل "چهرآزمون" صورت کوتاهشده و مقلوب عبارت "آزمون چهرهپردازی...
-
make-up artist
چهرهپرداز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هنرمندی که کار چهرهپردازی انجام دهد * در زبان فارسی واژۀ "گریمور" برای این مفهوم به کار رفته که ساخته فارسیزبانان است.
-
make-up, grimage (fr.)
چهرهپردازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] هر تغییری که با استفاده از مواد آرایشی در چهره یا پیکر بازیگر نمایش یا فیلم ایجاد شود
-
make-over show
برنامۀ نوآرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] برنامهای تلویزیونی که در آن ظاهر افراد یا اماکن را در حد شگفتآوری تغییر میدهند
-
make up rail, shortened rail
ریل بریده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که طول مشخصی از انتهای آن بریده شده است و در سمت داخلی قوسهای تند کار گذاشته میشود
-
pad time, make up time, premium time
زمان جبران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی زمان مجاز بیکاری که در آن راننده حتی اگر کار نکرده باشد، حداقل دستمزد را دریافت میکند
-
جستوجو در متن
-
accompaniment
همراهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] موسیقیپردازی (music making) بهعنوان پسزمینه برای یک یا چند تکخوان یا تکنواز