کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
magnetic intensity پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
magnetization
مغناطش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] 1. فرایند تبدیل مادۀ مغناطیسی بهآهنربا 2. میزان آهنرباشدگی مادۀ مغناطیسی
-
magnetizing
مغناطنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی میدان یا جریانی که ماده را مغناطیده میکند
-
magnetized
مغناطیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی هر جسم که بُردار مغناطش آن غیرصفر باشد
-
magnetics
مغناطیس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شاخهای از فیزیک که در آن پدیدههای مغناطیسی بررسی میشود
-
magnetism
مغناطیس 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر پدیدۀ مربوط به میدانهای مغناطیسی و اثر آنها بر ماده
-
magnet
آهنربا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] قطعهای از مادۀ فرومغناطیس یا فریمغناطیس که در آن حوزههای مغناطیسی به گونهای ردیف شدهاند که در خارج از آن قطعه، میدان مغناطیسی خالص به وجود میآید
-
magnetic map, magnetic chart
نقشۀ مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] نوعی نقشۀ خاصمنظوره که پراکندگی یکی از عناصر مغناطیسی را سدهبهسده نشان میدهد
-
magnetic confinement
محصورسازی مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] نگهداری پلاسما در ناحیهای از فضا با استفاده از میدان مغناطیسی
-
remanent magnetization
ماندهمغناطش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] خاصیت مغناطیسی باقیمانده در سنگ از زمان سنگی شدن
-
thermoremanent magnetization
ماندهمغناطش گرمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] جهتگیری مغناطیسی در یک سنگ آذرین در مدتزمان سرد شدن، از دمای کوری تا دمای محیط
-
magnetic meridian
نصفالنهار مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] خطی که در هر مکان بر راستای میدان مغناطیسی زمین منطبق باشد
-
magnetic inclination
مـِیل مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زاویۀ میان مؤلفۀ افقی و راستای میدان مغناطیسی کل
-
magnetic mine
مین مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مینی که در میدان مغناطیسی هدف عمل میکند
-
magnetic profile
نیمرخ مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نیمرخی از ساختار زمینشناختی که نشاندهندۀ بیهنجاریهای مغناطیسی است
-
magnetic stirrer
همزن مغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی وسیلۀ آزمایشگاهی دارای آهنربای چرخان که از آن برای هم زدن مایعات استفاده میکنند