کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
liquid nitrogen پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
liquid fertilizer/ liquid fertiliser
کود مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] محلولی دارای عناصر غذایی گیاهی
-
liquid-liquid extraction
استخراج مایعـ مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی شیمی] فرایندی که در آن اجزای محلول مایع در تماس با مایعی نامحلول جدا میشود
-
liquid medium
محیط مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] محیط کشتی که فاقد عامل جامدساز است
-
liquid 2
مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی از ماده که حجم ثابتی دارد و شکل آن را ظرف دربرگیرندهاش تعیین میکند
-
associated liquids
مایعات همراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هیدروکربنهای مایعی که با گاز طبیعی همراه هستند
-
flammable liquid
مایع اشتعالپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مایعی که بخار اشتعالپذیر دارد
-
associated liquid
مایع تجمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مایع حاصل از مخلوط شدن مولکولهای یک ماده با مولکولهای یک حلاّل که در آن مولکولها با پیوندهایی ضعیفتر از پیوندهای شیمیایی معمولی با هم ارتباط دارند
-
pickling liquid
مایع ترشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آب حاوی نمک و سرکه که مواد غذایی ترشیانداخته در آن غوطهور میشوند
-
liquid thermometer
دماسنج مایعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دماسنجی که مایع حساس آن در درون محفظۀ شیشهای یا فلزی است
-
liquid chromatography
سَوانگاری مایعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] نوعی سوانگاری که در آن فاز متحرک مایع و فاز ثابت جامد یا مایع بر روی یک نگهدارندۀ جامد قرار دارد
-
liquid assets
داراییهای زودنقد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] هرنوع دارایی که با کمترین کاهش قیمت و به سرعت به فروش برود
-
liquid diet
رژیم مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی که قوام غذاهای آن به اندازۀ حریره یا رقیقتر از آن باشد
-
liquid smoke
دود مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آب یا روغن حاوی عصارۀ دود حاصل از سوختن چوب، معمولاً چوب بلوط یا افرا، که عطر و طعم دودی در مواد غذایی ایجاد میکند
-
liquid 1
روان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] اصطلاحی فراگیر برای اشاره به همخوانهای کناری و لرزشی و زنشی
-
liquid-junction potential,liquid boundary potential
پتانسیل پیوندگاه مایعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] پتانسیل حاصل از اختلاف تحرک یونهای گوناگون در محلولهایی با تراکم متفاوت متـ . پتانسیل نفوذی diffusion potential