کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
light-hearted پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
heart rot, heart decay
درونپوسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع پوسیدگی که به درونچوب محدود میشود
-
back light, separation light
پسنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوری که از پشت و بالا، در جهت مخالف دوربین، بر موضوع میتابد و با جدا کردن آن از زمینه، به تصویر عمق میدهد و سهبعدی بودن آن را به بیننده القا میکند
-
masthead light, steaming light
چراغ دکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] چراغ سفید درخشان نصبشده بر روی سردکل در راستای میانخط شناور که نوری ممتد را در شعاع 22/5 درجه در سطح افق میتاباند و به نحوی تعبیه شده است که نور آن از جلو تا 22/5 درجۀ پسورگه در دو طرف شناور قابل رؤیت است
-
inset light, surface light
چراغ کفخواب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی در اطراف خزشراه و در محور باند پرواز برای هدایت هواگَرد در هنگام نشستوبرخاست
-
navigation lights, position lights
چراغهای ناوبری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] چراغهایی با نور قرمز در بال چپ و نور سبز یا آبی در بال راست و نور سفید روی دُم که در ساعات تاریکی جهت هواپیمای درحالحرکت را نشان میدهد
-
artificial heart
قلب مصنوعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] نوعی پمپ مکانیکی که بهجای قلب آسیبدیده بهصورت موقت یا دائم به کار میرود
-
dark heart
درونتیرگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] سرخ، خاکستری یا آبی شدن درونچوب درختان پهنبرگ که لزوماً در نتیجۀ پوسیدگی نیست
-
frost heart
درونچوب یخزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی درونچوب کاذب که براثر یخبندان شدید به وجود میآید و سبب ایجاد قسمتهای رنگی در بخش مرکزی ساقه میشود
-
red heart
دلقرمزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قرمزی بارز درونچوب سوزنیبرگان و برخی پهنبرگان که عامل آن نوعی قارچ است
-
lighting crew, lighting technicians, lighting technician
گروه نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] جمعی از متخصصان فنی و کارگران صحنه که مسئول نصب و راهاندازی تجهیزات نوری هستند
-
fill light, fill-in light, filler, filler light
نور سایهکاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوری که سایههای بهوجودآمده براثر نور اصلی را تا حدی محو میکند
-
light, light radiation, visible radiation
نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] گسترهای از طیف الکترومغناطیسی که چشم آن را میبیند؛ گاهی این اصطلاح برای تابشهای فروسرخ و فرابنفش نیز به کار میرود
-
uplighting/ up lighting / up-lighting
نورپردازی بالاتاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تنظیم چراغها بهنحویکه نورشان به بالاتر از خط افق بتابد متـ . بالاتابی
-
light cone
مخروط نور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموعهنقاطی از پیوستار فضا ـ زمان که نور گسیلشده از نقطۀ صفر این پیوستار از آنها میگذرد
-
soft light
نرمنور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نور پراکندهای که تصویر را تلطیف میکند