کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lead on پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
lead 3, lead role
نقش اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نقش اصلی در نمایش تلویزیونی یا فیلم
-
leading tone, leading note, sensible
محسوس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] درجۀ هفتم گامهای بزرگ (major) و کوچک (minor) که نیمپرده پایینتر از بنمایه قرار میگیرد
-
leading edge
لبۀ حمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] لبۀ جلوی ماهیوار
-
lead locomotive
لوکوموتیو فرمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] اولین لوکوموتیو در قطارهای سنگین که کل قطار از آنجا هدایت میشود
-
lead curve
قوس میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قوسی در دوراهه که بین سوزن و تکۀ مرکزی قرار میگیرد
-
lead aircraft
هواگَرد پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هواگَرد فرماندهی و رهبری تعدادی هواگَرد در حین پرواز
-
leading wheelset
چرخ ـ محور پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] چرخ ـ محوری که معمولاً در ابتدای قطار قرار میگیرد و نیروی محرکه ایجاد میکند
-
lead feeding
تغذیۀ افزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم دامی] افزایش میزان مواد متراکم غیرخنثی در تغذیۀ گاو تا سطح یک تا یکونیم درصد وزن بدن آن که از سه هفته قبل از تاریخ تخمین زایش شروع میشود و بعد از زایش، تا هنگامی که گاو به حداکثر تولید خوراک مصرفی برسد ادامه مییابد
-
lead 1
بازیگر اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بازیگری که نقش اصلی نمایش تلویزیونی یا فیلم را بر عهده دارد متـ . بازیگر نقش اول
-
female lead
بازیگر اصلی زن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بازیگر اصلی زن که نقش اصلی نمایش تلویزیونی یا فیلم را بر عهده دارد متـ . بازیگر نقش اول زن
-
male lead
بازیگر اصلی مرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] بازیگر اصلی مرد که نقش اصلی نمایش تلویزیونی یا فیلم را بر عهده دارد متـ . بازیگر نقش اول مرد
-
leading strand
رشتۀ پیشرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] رشتهای از دِنا که در فرایند همتاسازی بهطور پیوسته در′5 به ′3 ساخته میشود
-
leading coefficient
ضریب پیشگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در یک چندجملهای یکمتغیره، ضریب جملهای که بیشترین درجه را دارد
-
high-lead logging, high-lead cable logging
بینهبَری نیمهمعلق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یکی از روشهای بینهبَری که در آن تنۀ درختان یا گِردهبینهها بهوسیلۀ بافههای هدایتشونده حمل میشوند و ممکن است در قسمتی از مسیر حمل در هوا معلق شوند
-
leitmotif, leading motive
لحن معرف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ایدهای موسیقایی که در یک قطعۀ موسیقی، معمولاً اپرا، برای تداعی شخص و شیء و احساس و مانند آن تکرار میشود