کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
lactated پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
lactation amenorrhea
بیدشتانی شیردهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] بیدشتانی ناشی از شیردهی
-
lactate threshold, LT
آستانۀ لاکتات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] لحظهای در تمرینهای بدنی با شدت روبهافزایش که از آن به بعد سطح لاکتات خون سیاهرگی افزایش مییابد
-
breast-feeding, lactation nutrition
تغذیه با شیر مادر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی تغذیه که در آن کودک با شیر مادر تغذیه میشود
-
maximal lactate steady state
بیشینۀ حالت پایای لاکتات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] وضعیتی در فعالیت بدنی که در آن بیشینۀ حذف لاکتات از خون با بیشینۀ تولید آن در خون برابر میشود
-
onset of blood lactate accumulation, OBLA
خیز لاکتات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] افزایش مجدد میزان لاکتات خون که در هنگام فعالیت شدید، بعد از رسیدن به آستانۀ لاکتات رخ میدهد