کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
iron pyrite پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
iron core
هستۀ آهنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادهای مغناطیسی که برای تقویت میدان مغناطیسی در پیچه قرار میگیرد و بهصورت آهن یکپارچه یا لایهلایه است
-
galvanized iron
آهن سفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ورقۀ آهن رویاندودشده
-
ductile iron
چُدن نشکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] چدنی که با وارد کردن مواد بهساز، شکل کربن آن کروی شده باشد
-
heme iron
خونآهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] آهنی که از هموگلوبین و میوگلوبین موجود در گوشت به دست میآید
-
Iron Age
عصر آهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سومین عصر پس از عصر سنگ و عصر مفرغ در تقسیمبندی سهگانۀ اعصار که در آن برای ساختن بخشی از ابزارها و رزمافزارها از آهن استفاده میکردند
-
gooseneck 2, pacific iron
گردنغازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی اتصال شبیه به گردن غاز که از آن برای بستن کفیهای غلتکی به کشنده استفاده میشود
-
non-heme iron
ناخونآهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] آهنی که از منابع گیاهی به دست میآید و به خوبی خونآهن جذب نمیشود
-
stem band, stem iron
نوار دماغه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوار محافظ آهنی صاف یا نیمهگرد که بر روی دماغه نصب میشود
-
soldering gun, soldering iron
هُویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] قسمت اصلی وسیلهای دستی یا برقی که پس از گرم شدن، با آن آلیاژ لحیم را در محل اتصال ذوب میکنند
-
iron deficiency anemia
کمخونی کمبودآهنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] شایعترین نوع کمخونی کمرنگریزگویچهای که در آن ذخیرۀ آهن بدن کم میشود
-
wrought iron, fer forgé
گلآهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] اشیا و اثاثیۀ فلزی از نوعی آهن نرم که با خمکاری ساخته و تزیین شده باشد
-
barking iron, bark spud
پوستکَن دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نوعی پوستکَن به شکل ابزاری دستی با تیغهای باریک و تیز و هلالی، برای کندن پوست بینه
-
banded iron formation, BIF
سازند آهن نواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی سازند آهنی که دارای نواربندی مشخصی معمولاً از کانیهای غنی از آهن و چِرت (chert) یا کوارتز دانهریز است
-
iron phosphate coating
پوشش آهنفسفات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] پوششی تبدیلی که آن را با واکنشهای شیمیایی در محلولی با پایۀ فسفریکاسید بر سطح فلزات آهنی مینشانند
-
embedded iron corrosion
خوردگی آهننشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی شیاری در سازههای فولاد زنگنزن که در آن آهن غیرآلیاژی باقیمانده در سطح فولاد در تماس با رطوبت هوا زنگ میزند