کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
interface پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
interface
واسط 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] 1. مرز مشترک میان دو یا چند سامانه یا دستگاه یا برنامۀ مرتبط 2. تجهیزاتی شامل سختافزار یا نرمافزار که امکان میدهد دو سامانۀ انسان یا ماشین بهنحوی با یکدیگر مرتبط شوند که بتوانند با هم کار کنند متـ . میان...
-
interface
میانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] حد فاصل میان دو واحد لایهنگاری یا پدیدار در کاوشهای باستانشناختی
-
واژههای مشابه
-
interfacing
میاناسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] عمل ایجاد ارتباط با محیط بیرون بهوسیلۀ میانا
-
interfaced
باواسط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مجموعهای که مجهز به یک میانا برای ایجاد ارتباط با محیط بیرون باشد متـ . بامیانا
-
user interface
واسط کاربر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] سامانۀ نرمافزاری یا سختافزاری میان کاربر و رایانه که کاربر ازطریق آن میتواند از امکانات رایانه استفاده کند متـ . میانایکاربر
-
interface of destruction
میانای تخریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] میانایی که براثر کندوکاو و فعالیتهای بعدی در یک واحد لایهنگاری معین به وجود آمده باشد
-
weld interface
میانای جوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] مرز بین فلز جوش و فلز پایه متـ . خط ذوب fusion line
-
period interface
میانای دورهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] میانایی که مجموع میاناهای بینلایهای یک دوره را از دورۀ بعد مشخص میکند
-
functional interface
میانای کارکردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] میانایی که فقط یک روش انتزاعی دارد و معمولاً فقط یک عمل انجام میدهد
-
MIDI interface
میانای میدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] افزارهای جانبی که امکان دریافت و ارسال پیامهای میدی و دادههای آن را برای رایانه فراهم میکند
-
interface mixing
اختلاط میانایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] آمیختگی دو مایع امتزاجناپذیر یا کمامتزاجپذیر در محل میانای آنها
-
interface cracks
تَرَکهای میانا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] ترکهای ناشی از عدم امتزاج بین فلز جوش و فلز پایه در اتصال فلزات ناهمجنس
-
brain-computer interface, mind-machine interface, MMI, direct neural interface, DNI, synthetic telepathy interface, STI, brain-machine interface, BMI
میانای مغزـ رایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] میانای پیشرفتهای که نشانکهای فعالیت مغز را به فرمانهای قابل استفاده تبدیل میکنند متـ . میارام BCI
-
user-friendly interface, UFI
واسط کاربرپسند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] نوعی میانا که کار کردن با آن برای کاربر بسیار آسان و جاذب باشد متـ . میانای کاربرپسند