کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
insulating material پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
insulator
عایق 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از توالیهای دِنا که به پروتئینهای ویژه متصل میشوند و مرز نواحی فعال و غیرفعال را مشخص میکنند متـ . عنصر مرزبند boundary element عایق فامینهای chromatin insulator
-
insulated fishplate
وصلۀ عایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وصلۀ ریلی که با مواد عایق پوشیده شده یا با عایقهای مجزا به بدنۀ ریل متصل شده باشد
-
insulated wire
سیم روکشدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← رسانای عایقپوش
-
insulated conductor
رسانای عایقپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] رسانایی که با عایقی مانند پلاستیک پوشانده شده است تا از نشت جریان یا اتصال کوتاه جلوگیری شود متـ . سیم روکشدار insulated wire
-
insulation 1
عایق 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادهای که برای عایقبندی و جلوگیری از انتقال گرما یا برق یا صوت به کار میرود
-
insulation 2
عایقبندی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جلوگیری از انتقال الکتریسته یا گرما یا صوت از ناحیهای به ناحیۀ دیگر
-
chromatin insulator
عایق فامینهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← عایق 2
-
insulated joint plug
درزبند عایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای نارسانا در درز عایق که با چسب به دو سر ریل متصل میشود
-
insulated joint, block joint
درز عایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی درز ریل با عایقبندی خاص برای جلوگیری از عبور جریان الکتریکی از ریلی به ریل دیگر
-
third rail insulator
عایق ریل سوم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای نارسانا که مجموعۀ ریل سوم و زین آن را در جای خود نگه میدارد و از انتقال برق به خط جلوگیری میکند
-
gas-insulated substation, gas substation
پست گازعایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که رساناهای آن با گاز فشار قوی، معمولاً سولفورهگزافلوراید، عایقبندی شدهاند
-
body ply insert, squeegee, insulation 3
میانلا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لایۀ بسیار نازک لاستیکی که موجب کاهش تمرکز تنش بین لایهها میشود
-
air-insulated substation, open-type substation
پست هواعایق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی برق] پست برقی که در آن عایقبندی زمین و بین فازرساناها (phase conductors)، هوایی با فشار جوّ است و برخی از بخشهای مهم آن پوشیده نیستند