کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
injections پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
injection
تزریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] وارد کردن دارو یا مادۀ مغذی به درون بدن با استفاده از سوزن و سرنگ
-
subcutaneous injection, hypodermic injection
تزریق زیرجلدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] نوعی دارورسانی که در آن مادۀ دارویی را در زیر بافت پوست تزریق میکنند
-
intradermal injection, intradermic injection, intracutaneous injection
تزریق درونپوستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] تزریق مادۀ دارویی در بین لایههای پوست
-
well injection
تزریق در چاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] وارد کردن سیالات درون چاه
-
intraperitoneal injection
تزریق درونصفاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] نوعی دارورسانی که در آن مادۀ دارویی را مستقیماً به درون حفرۀ صفاق تزریق میکنند متـ . تزریق صفاقی
-
intramuscular injection
تزریق درونعضلانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] نوعی دارورسانی که در آن مادۀ دارویی را به درون عضله تزریق میکنند متـ . تزریق عضلانی
-
fuel-injected engine, fuel injection engine, injection engine
موتور پاشانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که در آن بهجای کاربراتور از سامانۀ سوختپاشی استفاده میشود
-
direct injection system, direct injection, DI
سامانۀ پاشش مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] سامانهای برای مخلوط کردن سوخت و هوا که سوخت را مستقیماً به داخل محفظۀ احتراق میپاشد
-
fuel injection system, fuel injection, FI
سامانۀ سوختپاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی، حملونقل هوایی، قطعات و مجموعههای خودرو ، علوم نظامی] [ خودرو ] سامانهای سوخترسان که در آن، بهجای استفاده از کاربراتور، سوخت مستقیماً به داخل سیلندر یا به داخل چندراهۀ ورودی سوخت با فشار پاشیده میشود [ریلی، نظامی، هوایی] سامانۀ ت...
-
fuel injector1, injector, injection nozzle, injection valve
پاشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] دریچهای که با باز شدن آن مقدار مشخصی از سوخت ازطریق یک افشانک با فشار به داخل چندراهۀ هوا یا مستقیماً به داخل سیلندر پاشیده میشود
-
injection drug use, IDU
مصرف تزریقی مواد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] مصرف مواد با تزریق وریدی یا عضلانی یا زیرپوستی برای ایجاد سرخوشی
-
direct injection engine
موتور پاششمستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که در آن از سامانۀ پاشش مستقیم استفاده میشود
-
liquid injection incinerator
زبالهسوز با تزریق مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دستگاهی متداول برای سوزاندن پسماندهای مایع که در فشار بالا و به روش تبدیل مایع به قطرات ریز عمل میکند
-
deep-well injection
تزریق در عمق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] دفع پسماند خطرناک خام یا تصفیهشده با تلمبه کردن آن به چاههای عمیق
-
intracytoplasmic sperm injection
تزریق میانیاختهای زامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] روشی برای درمان ناباروری مردانه که در آن زامه را مستقیماً به درون مامه وارد میکنند اختـ . تمیاز ICSI