کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
induced پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
induced
القاشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ویژگی بار یا جریان الکتریکی ناشی از القا
-
واژههای مشابه
-
induced traffic, induced demand
تردد افزوده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] میزان افزودهشده به حجم تردد در پی به وجود آمدن تسهیلات جدید حملونقل
-
induced lipolysis
لیپوکافت القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی لیپوکافت در شیر خام که با هم زدن آغاز میشود
-
induced homomorphism
همریختی القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] نوعی همریختی بین دو گروه هموتوپی (homotopy) که با یک نگاشت پیوسته القا میشود
-
induced magnetization
مغناطش القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] مؤلفهای از مغناطشسنگ، متناسب و همسو با میدان مغناطیسی محیط
-
induced damage
آسیب تَبَعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] صدمه دیدن قطعات وسیلۀ نقلیه درنتبجۀ فشرده شدن آنها در کنار یکدیگر که به خمیدگی به سمت داخل یا خارج منجر میشود
-
induced earthquake
زمینلرزۀ القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] زمینلرزهای که از فعالیتهای انسان، مانند تزریق مایعات در اعماق زمین، ساخت سد و انجام انفجارهای هستهای زیرزمینی ناشی شود
-
inducible enzyme
زیمایۀ القاپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] زیمایهای که فعالیت آن تغییرپذیر است متـ . آنزیم القاپذیر
-
induced abortion
سقط القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] پایان دادن به بارداری قبل از اینکه جنین قادر به ادامه حیات پس از تولد باشد
-
induced character
سرشت القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار متـ . سرشت القایی گروه induced character of a group
-
induced drag
پَسار القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پَسار ناشی از برایند نیروهای تولیدشده در بال در راستای پرواز
-
induced dipole
دوقطبی القایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دوقطبی الکتریکی یا مغناطیسی پدیدآمده براثر میدان الکتریکی یا مغناطیسی
-
buffet inducer
القاگر سازهلرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تیغهای بر روی سطوح خارجی بال هواپیما که احتمال وقوع سازهلرز را به خلبان هشدار میدهد
-
diet-induced thermogenesis
گرمازایی رژیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] فرایند ایجاد گرما براثر جذب مواد غذایی موجود در یک رژیم غذایی