کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ice-hockey player پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ice hockey
هاکی روی یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی هاکی که بر روی یخسُرگاه بازی میشود و در آن بازیکنانِ مجهز به یخسره و چوب هاکی سعی میکنند استوانک را وارد دروازۀ حریف کنند
-
ice
یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شکل جامد و بلوری آب در جَوّ بهصورت بلورهای برف و تگرگ و گویچهیخ
-
roller hockey, rink hockey, quad hockey
هاکی با چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی شبیه به هاکی روی یخ که با چرخسره و چوب هاکی بین دو تیم پنجنفره بازی میشود
-
indoor hockey
هاکی سالنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی هاکی در فضایی سرپوشیده با ابعاد 44 در 22 متر که بین دو تیم ششنفره انجام میشود
-
field hockey
هاکی میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی میدانی که در آن تیمهای یازدهنفره با چوبی سرکج به گوی ضربه میزنند تا آن را وارد دروازۀ حریف کنند متـ . هاکی روی چمن هاکی hockey
-
anchor ice, bottom ice
لنگریخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخ چسبیده به بستر رودخانهها و دریاچهها و دریاهای کمعمق، صرفنظر از ماهیت شکلگیری آن
-
firn ice, iced firn
یخبرف منجمد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مخلوطی از یخ و یخبرف
-
pack ice, ice pack
یختود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تمام دریایخ، بهجز یخ بسته، که ممکن است بهطور قابل ملاحظهای جابهجا و دچار دگرشکلی شود
-
iced tea, ice tea
یخچای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوشیدنی چای سرد
-
subterranean ice,underground ice
یخ زیر زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زمینیخ
-
glaze ice, clear ice
یخ شفاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پوششی از یخ معمولاً شفاف و هموار
-
iced coffee, ice coffee
یخقهوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوشیدنی قهوۀ سرد
-
ice bay, ice bight
خلیج یخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تورفتگی خلیجگونه در لبۀ تختهیخ (ice floe) یا رَفیخ بزرگ
-
grease ice, ice fat, lard ice
یخ چربیگون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] پوستۀ نازکی از خاکهبلورها که بر روی سطح دریا به هم بسته میشوند و ظاهری تیره و چربیگون ایجاد میکنند
-
fast ice, land fast ice
یخ بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دریایخی که به علت اتصال به ساحل بیحرکت است