کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
heavies پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
heavy aircraft
هواگَرد سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست بیشتر از 136080 کیلوگرم متـ . جت سنگین heavy jet
-
heavy mineral
کانی سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] کانی آواری یک سنگ رسوبی که وزن مخصوص آن بیش از مقدار استاندارد (معمولاً 2/85) باشد
-
heavy water
آب سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] آبی که هیدروژنهای موجود در مولکول آن از نوع هیدروژن سنگین یعنی اتمی با هستۀ متشکل از یک پروتون و یک نوترون هستند
-
heavy jet
جت سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← هواگَرد سنگین
-
heavy rail
ریل سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که وزن یک متر از آن بیش از پنجاه کیلوگرم باشد
-
nose-heavy
دماغهسنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ویژگی پیکرۀ هواگَردی که دماغۀ آن در هنگام رها شدن فرمان در وضعیت طبیعی به سمت پایین میل کند
-
tail-heavy
دُمسنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ویژگی مربوط به تعادل هواگَرد که در آن گرانیگاه عقبتر از حد مجاز است
-
tail heaviness
دُمسنگینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] وضعیتی که در آن دماغۀ هواگَرد تمایل به چرخیدن به سمت بالا دارد
-
wing-heavy
بالسنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ویژگی وضعیتی در پرواز که در آن یکی از بالها به علت تنظیم نبودن سطوح فرمان به سمت پایین متمایل میشود
-
heavy slash
دارماند درشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دارماندهایی شامل بینههای برداشتنشده و کندههای ریشهکنشده و ساقههای شکسته یا ریشهکنشده و چوبهای سنگین
-
heavy vehicle
خودروِ سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] خودروی با بیش از چهار چرخ فعال
-
heavy duty car, heavy duty section car
خطروِ سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطروی که برای جابهجا کردن تجهیزات سنگین بر روی ریل حرکت میکند
-
heavy water reactor
واکنشگاه آب سنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واکنشگاه/ رآکتوری هستهای که در آن از آب سنگین بهعنوان کندساز استفاده میشود متـ . رآکتور آب سنگین
-
wing-heavy aircraft
هواپیمای بالسنگین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواپیمایی که دچار وضعیت بالسنگین شده است
-
heavy duty materials
مواد گرانکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] موادی محکم و دیرآسیبپذیر که میتوانند تحت شرایط حساس و بحرانی به کار گرفته شوند