کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
heads-up پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
headed
هستهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی گروه یا واژۀ مرکبی که دارای هسته است
-
head-up display, HUD
نمایشگر بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] صفحۀ نشاندهنده اطلاعات پرواز و ناوبری و تهاجم یا سایر اطلاعاتی که در میدان دید خلبان قرار دارد
-
heading stage, heading time
مرحلۀ خوشهدهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مرحلهای از نمو غلات که در آن خوشه شروع به بیرون آمدن از غلاف خود میکند
-
head tree, head spar
سردکل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دکل درختی یا دکلی قابلحمل در بارانداز که از آن برای عملیات بینهبَری هوایی استفاده میکنند
-
heading fire/ head fire
حریق پیشرونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریقی که با باد یا در فراشیب گسترش مییابد
-
cylinder head gasket, head gasket
واشر سرسیلندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] واشری، مقاوم در برابر گرما و فشار بسیار بالا، بین سرسیلندر و بدنۀ سیلندر که مانع از ورود سیال خنککننده به محفظۀ احتراق میشود
-
up-converter, up-translator
فراگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که بسامدی را به بسامد بالاتر تبدیل میکند
-
turk’s head
گره مندیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به دور طناب یا تیرک بسته میشود و انتهای آن شبیه به دستار است
-
brake head
قاب ترمز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعۀ ریختگی که به میلۀ ترمز متصل میشود و از جدا شدن کفشک ترمز جلوگیری میکند
-
head-on situation
وضعیت رودررو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] وضعیتی که در آن دو شناور موتوری از دو جهت مخالف یا تقریباً مخالف به یکدیگر نزدیک میشوند
-
head 3
هسته 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] 1. در نحو، عنصر بنیادی گروه که مقولۀ دستوری گروه را تعیین میکند 2. در صرف، در واژههای مرکب درونمرکز، آن واژهای که کل واژۀ مرکب در شمول معنایی آن قرار میگیرد
-
head plate
ورق سرستون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی برای انتقال بار تیرها به ستون
-
head space
سرفضا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فضای خالی بین سطح مادۀ غذایی و در بستهبندی آن
-
anchor head
سر لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مجموعۀ تاج و ناحیۀ پهنی که در بستر دریا گیر میکند
-
head wave
سرموج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] موجی که با زاویۀ بحرانی وارد لایهای با سرعت زیاد شود و با همان زاویه نیز به محیط اول برگردد