کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
harmonized پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
harmonic oscillator
نوسانگر هماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر سامانۀ فیزیکی که حرکت هماهنگ ساده داشته باشد
-
harmonic fold
چین هماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی که شکل آن در سراسر لایههای تشکیلدهنده ثابت است
-
crankshaft balancer, harmonic balancer, harmonic damper
میراگر میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] افزارهای در سر پیشین میللنگ که برای کاهش لرزشهای ناشی از حرکت رفتوبرگشت پیستون طراحی شده است
-
harmonic, harmonique (fr.)
هماهنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دارای هماهنگی
-
optical harmonic generation
تولید هماهنگ اپتیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ایجاد هماهنگهای مرتبۀ بالای هر بسامد نوری در محیطی غیرخطی متـ . تولید هماهنگ نوری
-
simple harmonic motion
حرکت هماهنگ ساده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] حرکتی دورهای و متقارن حول وضعیت تعادل که با تابعی سینوسی از زمان قابل نمایش است
-
crankshaft pulley,harmonic balance wheel,driving pulley
چرختسمۀ میللنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چرختسمهای که به سر پیشین میللنگ نصب میشود و اجزای مختلف موتور مانند پمپ آب و دینام و فرمان هیدرولیک را ازطریق تسمه به حرکت درمیآورد