کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
guide word پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
guiding
رهگیری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] عمل تنظیم دقیق تلسکوپ برای جبران خطاهای ردگیری
-
guide 2
ناو راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ناوی که سایر یگانهای شرکتکننده در آرایش، موقعیت و مسیر و سرعت خود را نسبت به آن تنظیم میکنند
-
guide fossil
فسیل راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فسیلی که در تعیین سن طبقهای که در آن یافت میشود، اهمیت دارد
-
guide way
هادیراه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] در سامانههای جابهجایی، معبری که فقط وسایل نقلیۀ خاص در آن رفتوآمد میکنند
-
guide 3
یافتهنامه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سیاههای از انواع مختلف یافتهها با مشخصههای تمایزدهندۀ آنها
-
mountain guide
کوهیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] فرد واجد شرایطی که گردشگران را در مناطق کوهستانی هدایت و همراهی میکند
-
guide star
ستارۀ راهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] هر ستارۀ پرنوری در آسمان که از آن بهعنوان مرجعی برای یافتن مکان ستارههای کمنورتر استفاده میشود
-
guiding system
سامانۀ رهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] مجموعۀ ابزارهایی که برای رهگیری به کار میروند
-
guide service
خدمات راهنمایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خدماتی که راهنما به گردشگران و جهانگردان در گشتها عرضه میکند
-
guide 1
راهنما 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که نقاط دیدنی را به گردشگران نشان دهد
-
research guide
راهنمای پژوهش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] منبعی که اطلاعات و رهنمودهای آموزشی و توصیههایی را دربارۀ بهترین راهبردها و فنون و منابع تحقیق در یک موضوع در اختیار میگذارد
-
food guide
راهنمای مواد غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] راهنمایی که بهصورت نمادین گروههای اصلی غذایی و اهمیت این گروهها را نمایش میدهد
-
guided tour, conducted tour
گشت باراهنما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشت برنامهریزیشدهای که در آن راهنما گردشگران را همراهی میکند
-
audio tour, audio guide
گشت شنیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] گشتی که در آن گشتنوشتههای ازپیشضبطشده در مورد جاذبههای گردشگری ازطریق گوشی در اختیار گردشگرها قرار میگیرد
-
precision-guided munitions, PGM
مهمات هدایتدقیق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سلاحی مجهز به جستوجوگر که با شناسایی انرژی الکترومغناطیسی بازتابی از هدف یا نقطۀ مرجع و پردازش آن فرمانهای هدایت را برای سامانۀ واپایش ارسال میکند و بهاینترتیب، سلاح به سمت هدف هدایت میشود