کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
graving dock پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
gravely
شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مربوط به شن
-
grave cover, grave slab
گورپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سنگی که برای پوشاندن روی گور به کار میرود
-
flat grave
لتهگور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] چالۀ سادۀ بیضیشکل یا چهارگوشی که جسدی در آن دفن شده باشد
-
timber grave
گورالوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوعی گورلان با ساختاری چوبی مربوط به فرهنگ هندواروپاییان دشتهای اوراسیا
-
stepped grave
گور پلهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که پلهای حفر شده است
-
mass grave
گور جمعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که حاوی بقایای درهمریختۀ چند جسد یا بخشهایی از اجساد و گاه چند جسد کامل باشد
-
pit grave
گورچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری کمعمق در بستر صخره یا در زیر یک گورخان
-
multiple grave
گور چندتایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گوری که در آن چند جسد کامل و یکپارچه وجود داشته باشد
-
grave field
گورمیدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورستان باستانی، بهویژه در عصر مفرغ و آهن اروپا، بدون سازههای روزمینی مانند گورنشان یا سنگافراشت (orthostat)
-
focal grave
گورهای کانونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورهایی که به سبب وجود گوری شاخص در پیرامون آن ایجاد شدهاند و ساختاری متفاوت با دیگر گورهای گورستان پیدا کردهاند
-
grave orientation
راستای گور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] وضعیت چالۀ گور نسبت به چهار جهت اصلی
-
grave goods/ grave-goods, burial goods
گورنهاده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مجموعۀ دستساختهها و اشیایی مانند جواهرات و رزمافزارها و غذاها که در هنگام تدفین جسد با او در گور نهاده میشد، با این اعتقاد که پس از مرگ به کار متوفی بیاید
-
burial site, grave site
محوطۀ تدفینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محوطهای که جوامع انسانی اجساد یا بقایای مردگان خود را در آن به خاک میسپردند
-
Catacomb Grave culture
فرهنگ گورآهونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] نوع خاصی از فرهنگ گورخانی متعلق به دشتهای اوراسیا از حدود 2000 تا 1500 ق.م که در آن اسکلت و گورنهادهها را در دیوارهای یک چاه کمعمق میگذاشتند و چاه را پر میکردند و با تلی از سنگ و خاک میپوشاندند
-
Kurgan culture, grave culture
فرهنگ گورخانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] فرهنگ نیمهکوچروی (seminomadic) که در حدود 3500 ق.م در دشتهای روسیه شکل گرفت و بهتدریج در سرزمینهای اطراف گسترش یافت