کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
granulization پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
starch granule
نشاستدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ساختار دانهای نشاسته متشکل از مخلوط آمیلوز و آمیلوپکتین که با آرایشی خاص در کنار هم قرار گرفتهاند متـ . ریزدانۀ نشاسته
-
granule 2
شن 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذرۀ رسوبی به قطر 2 تا 4 میلیمتر
-
granule 1
ریزدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هر دانۀ کوچک مانند دانۀ گَرده و سبزدیسه
-
granular, granulate
ریزدانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] به شکل ریزدانه
-
granulation 1
ریزدانهای شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرایند تشکیل بافت ریزدانهای
-
granulation 2
ریزدانهسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] فرایند تهیۀ ریزدانه
-
dry granulation
ریزدانهسازی خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] روشی در تهیۀ ریزدانۀ دارویی که در آن مقادیر زیادی از مخلوط را متراکم و سپس خرد میکنند تا به اندازۀ مورد نظر درآورند
-
wet granulation
ریزدانهسازی مرطوب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] روشی در تهیۀ ریزدانۀ دارویی که در آن مواد دارویی را ابتدا مرطوب میکنند و از یک توری میگذرانند و سپس خشک میکنند
-
whey granules
آبپنیر ریزدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] آبپنیری که بهصورت دانههای ریز خشک شده باشد
-
kinetosome, basal granule, basal body 2
جُنباتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامکی یاختهای که سبب تشکیل مژه و تاژک میشود