کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
granularity پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
granular disintegration
فروپاشی دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جدا شدن دانههای کانیها از یکدیگر در مرز طبیعی آنها براثر هوازدگی متـ . فروپاشی کانیایی mineral disintegration
-
granular powder
پودر گِرداله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] پودری با محورهای تقارن تقریباً مساوی که کاملاً کروی نیست
-
granular fracture
شکست دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شکستی در فلزات با سطحشکستی خشن و دانهایشکل
-
granular texture
بافت دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافت سنگی حاصل از انبوهش دانههای کانی با اندازۀ تقریباً یکسان
-
granular, granulate
ریزدانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] به شکل ریزدانه
-
xenomorphic-granular texture, allotriomorphic-granular texture
بافت دانهای بیگانهریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافت آذرین ویدایی (phaneritic texture) که بخش اعظم آن از دانههای هماندازۀ بیوجه تشکیل شده است
-
idiomorphic-granular texture, automorphic-granular texture
بافت دانهای خودریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافت آذرین ویدایی (phaneritic texture) که بخش اعظم آن از دانههای هماندازۀ خوشوجه تشکیل شده است
-
hypidiomorphic-granular texture, hypautomorphic-granular texture
بافت دانهای نیمهخودریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافت آذرین ویدایی (phaneritic texture) که بخش اعظم آن از دانههای هماندازۀ نیمهخوشوجه تشکیل شده است
-
granular activated carbon, GAC
کربن فعال دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نوعی کربن فعال با قطر دانهای 0/1 میلیمتر و سطح تماس بالا در واحد جرم که از آن برای جذب ترکیبات آلی در بستر صافی یا محفظۀ تماس استفاده میکنند
-
corn snow, granular snow
برف دانهدانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← برف بهاره