کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
geometrical irregularity پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
geometric boundary
مرز هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جغرافیای سیاسی] مرزی که به وسیلۀ یک یا چند خط هندسی ترسیم شده باشد
-
Late Geometric
هندسی پایانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آخرین مرحله از مراحل سهگانۀ دورۀ هندسی، از حدود 750 تا 700 ق.م
-
geometric buckling
کمانش هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] معیاری برای توزیع چگالی نوترون که بستگی به شکل و اندازۀ قلب واکنشگاه/ رآکتور هستهای دارد
-
geometric excavation
کاوش هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← کاوش شبکهای
-
Proto-geometric
آغاز هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اولین مرحله از مراحل سهگانۀ دورۀ هندسی از1050 تا 900 ق.م
-
geometric distribution
توزیع هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] توزیع احتمال تعداد آزمایهها پیش از نخستین موفقیت در دنبالهای از آزمایههای برنولی
-
geometric delay
تأخیر هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تأخیر ناشی از عوامل فیزیکی و واپایشی تردد در حرکت یک وسیلۀ نقلیه بیآنکه سایر وسایل نقلیه حرکت آن را سد کرده باشند
-
geometric attenuation
تضعیف هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] کاهش جنبش زمین با دور شدن از چشمه براثر گسترش جبهۀ موج
-
geometric twist
پیچش هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] تغییر زاویۀ نصب از ریشه تا نوک سطح آئرودینامیکی بین وتر و یک مبنای ثابت
-
Geometric period
دورۀ هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای در تاریخ هنر یونان، از 1100 تا 700 ق.م، که شاخصۀ آن استفاده از نقوش هندسی در تزیین سفالهای آن دوره است
-
geometric design
طراحی هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] روشی در طراحی راه با توجه به عوارض طبیعی و با رعایت معیارهای طراحی و ایمنی و عملکرد
-
geometric factor, geometric constant, array factor
ضریب هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] عاملی عددی که در نسبت ولتاژ اندازهگیریشده به جریان ضرب میشود تا مقاومتویژۀ ظاهری به دست آید
-
true horizon, geometric horizon/ geometrical horizon
افق حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] در تصویرسنجی، صفحهای افقی که از نقطۀ دید یا مرکز تصویر (perspective centre) میگذرد
-
geometric abstraction 1
انتزاعگرایی هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] یکی از شاخههای هنر انتزاعی در سدۀ بیستم که بنای آن بر بهکارگیری شکلهای هندسی دوبعدی یا سهبعدی و خطوط صریح و قاطع و رنگهای ناب و یکدست است برای شکل بخشیدن به مقولات و مفاهیمی چون انضباط و تعادل و توازن و ساماندهی و حتی تناسبات هند...
-
geometric abstraction 2
انتزاع هندسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] عمل بهکارگیری شکلهای دوبعدی یا سهبعدی و خطوط صریح و قاطع و رنگهای ناب و یکدست برای شکل بخشیدن به مقولات و مفاهیمی چون انضباط و تعادل و توازن و ساماندهی و حتی تناسبات هندسی و معادلات ریاضی