کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fronts پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
front
جبهه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ گذر بین دو تودۀ هوا با چگالیهای مختلف
-
front runner/ frontrunner/ front-runner
نامزد پیشتاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] نامزدی که در یک انتخابات یا رأیگیری بیشترین بخت پیروزی را دارد
-
front projection, front-projection process
پیشتابش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نمایش تصاویر پسزمینه با قرار دادن فراتاب در جلوی صحنه
-
front end
مرحلۀ پیشین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مرحلۀ آغازین یک فرایند
-
front fender
گِلگیر جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] گِلگیری که در جلوی بدنۀ خودرو در بالای هریک از چرخهای جلو به بدنه متصل شده است
-
front of the house
مهمانگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] محلی که ارتباط مستقیم با مهمانان و مشتریان دارد، مانند سرسرای مهمانخانه/ هتل و پیشگاه
-
equatorial front
جبهۀ استوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← جبهۀ درونحارّهای
-
diffuse front
جبهۀ پخشیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای که تغییرات دما و سمت و سرعت باد در دو سوی آن ضعیف است
-
gust front
جبهۀ جَستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مرزی که برونشارش هوای سرد توفان همرفتی را از هوای گرم و مرطوب سطح زمین جدا میکند
-
tropical front
جبهۀ حارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← جبهۀ درونحارّهای
-
dry front
جبهۀ خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← خط خشک
-
intertropical front
جبهۀ درونحارّهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبههای فرضی درون ناوۀ استوایی که هوای نیمکرۀ شمالی و جنوبی را از هم جدا میکند متـ . جبهۀ استوایی equatorial front جبهۀ حارّهای tropical front
-
coastal front
جبهۀ ساحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] منطقۀ جبههای میانمقیاس کمعمق، نوعاً کمتر از یک کیلومتر، همراه با تغییر آشکار راستای چرخندی باد و تباین شدید گرما
-
cold front
جبهۀ سرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبهۀ ناهمرسیده یا بخشی از آن که به گونهای حرکت میکند که هوای سردتر جانشین هوای گرمتر میشود
-
warm front
جبهۀ گرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جبهۀ ناهمرسیده یا بخشی از آن که به گونهای حرکت میکند که هوای گرمتر جانشین هوای سردتر میشود