کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
freezing point پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
freezing point
نقطۀ انجماد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] دمایی که در آن مایع به جامد یا جامد به مایع تبدیل میشود
-
واژههای مشابه
-
freeze drying, freeze desicanting, lyophilization
خشک کردن انجمادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فرایند خشککردن مواد غذایی پس از انجماد سریع و تصعید یخ آن در خلأ
-
freezing 3
محیط یخدما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] محیطی که دمای آن صفر درجۀ سلسیوس یا کمتر از آن باشد متـ . یخدما
-
freezing season
فصل یخبندان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دورۀ زمانی بین بالاترین نقطه و پایینترین نقطۀ بعدی بر روی خم زمانی درجهروزهای تجمعی بالا و پایین صفر درجۀ سلسیوس یا 32 درجۀ فارنهایت
-
freezing nucleus
هستۀ انجماد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هر ذرۀ غوطهور در آب اَبَرسرد که موجب آغازش رشد یخبلور میشود
-
freeze 3
یخبندان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] شرایطی که درآن دمای هوا در سطح زمین به مدت کافی پایینتر از صفر درجۀ سلسیوس باقی بماند تا مشخصۀ وضع هوا شود
-
dry freeze
یخبندان خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخبندان خاک و اشیاء زمینی براثر کاهش دما روی سطوح در تماس با هوا هنگامی که هوای مجاور زمین رطوبت کافی برای تشکیل بَشم نداشته باشد
-
light freeze
یخبندان سبک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رخداد دمای هوای کمتر از صفر درجه سلسیوس که برخی از گیاهان یکساله را از بین میبرد
-
hard freeze
یخبندان سخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخبندانی که در آن پوشش گیاهی از بین میرود
-
killing freeze
یخبندان کشنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] رخداد دمای هوای کمتر از صفر درجۀ سلسیوس که گیاهان یکساله را بدون تشکیل بلورهای یخ روی سطوح آنها، از بین میبرد
-
freeze-up
یخپوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین
-
freezing survival
یخزندهمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] مدتزمانی که ریزاندامگان در شرایط یخزده زنده میماند و بعد از یخزدایی هنوز قادر به رشد است
-
freeze 2
منجمد کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] به حالت انجماد در آوردن مواد غذایی در یخزن
-
freezing fog
مِه یخزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] مهی که قطرکهای آن بهمحض تماس با اشیا در معرض آن یخ میزنند و پوششی از یخ مات یا یخشیشه تشکیل میدهند