کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fracturing پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
fracture spring
چشمۀ شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چشمهای که از شکستگیهای درون یک سنگ خارج میشود
-
fracture toughness
چقرمگی شکست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار، مهندسی مواد و متالورژی] خاصیتی در مواد که توصیفکنندۀ مقاومت مواد در برابر گسترش ترک است
-
fracture zone
زون شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] زونی طویل با شکستگیهای موازی فراوان در بستر دریا، با پستیوبلندی نامنظم که صدها کیلومتر طول دارد
-
fracture system
سامانۀ شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] دسته یا گروهی از شکستگیهای همسن حاصل از اعمال تنش
-
fracture 1
شکست 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شکسته شدن یک کانی در امتداد سطوحی غیر از جهات اصلی بلورشناختی
-
fibrous fracture
شکست الیافی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] نوعی شکست با سطحشکستی کدر و بیشکل در فلزاتی با شکلپذیری و انعطافپذیری کافی که بلورهای آنها قبل از شکست فلز کشیدگی پیدا کرده است
-
crystalline fracture
شکست بلورین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شکستی در فلزات چندبلوری با سطحشکستی ناصاف و خشن
-
splintery fracture
شکست تراشهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شکستی در بعضی کانیها که سبب ایجاد قطعاتی باریک و دراز مانند تراشههای چوب میشود
-
brittle fracture
شکست تُرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، مهندسی بسپار] نوعی شکست فلز بدون تغییر شکل مومسان (plastic deformation) قابلملاحظه که در آن سرعت انتشار ترک، به دلیل تمرکز تنش زیاد در رأس ترک، بیشتر است
-
detail fracture
شکست جزئی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] شکست تاج ریل در نتیجۀ معایب سطحی ناشی از پوسته شدن و ترک سطحی تاج و جوش سیم اتصال
-
granular fracture
شکست دانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] شکستی در فلزات با سطحشکستی خشن و دانهایشکل
-
conchoidal fracture
شکست صدفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شکستی در یک کانی که سطح آن تحدب یا تقعر صدفی دارد
-
fracture 2
شکستگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] درزه یا ترک یا گسلی در سنگ که براثر تنش ایجاد شده است
-
malunited fracture
شکستگی بدجوشخورده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی شکستگی که در وضعیت نامناسب جوش خورده باشد
-
shear fracture
شکستگی برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی شکستگی ناشی از تنشهایی که باعث برش یک قسمت از سنگ میشود