کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
four-ply پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ply, tyre ply, carcass ply
لایه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] مجموعهای از رسنهای (cords) نخی یا فولادی موازی و اندودشده با لاستیک که استخوانبندی تایر را میسازند
-
radial ply
لایۀ شعاعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] لایه یا لایههایی در تایر که رسنهای (cords) آن با زاویۀ قائم نسبت به طوقه قرار گرفتهاند
-
ply separation
جدایی لایهها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] جدا شدن لایههای مجاور از یکدیگر در مَنجید
-
protector ply
تسمۀ محافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] در ساختار چهارتسمهای، بالاترین تسمۀ سیمی که از سه تسمۀ دیگر محافظت میکند
-
ply rating, PR
لایۀ معادل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] معیار سنجش استحکام مَنجید و توان تحمل بار که با عدد، حرف یا نماد نشان داده میشود و الزاماً نشاندهندۀ تعداد لایههای رسندار (cord plies ) تایر نیست
-
turn up, ply turnup
بالاگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] بخش انتهایی لایههای مَنجید که به دور مجموعۀ طوقه پیچیده میشود
-
all fours moorings, four arms moorings
مهار چهارزنجیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نوعی مهار که در آن با استفاده از چهار زنجیر از دو سوی سینه و چارکها، شناور را مهار میکنند
-
four-phased traffic light, four-phased
چراغ راهنمایی چهارزمانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی چراغ راهنمایی که چرخۀ آن به چهار مرحله تقسیم شود متـ . چهارزمانه
-
four-stroke cycle engine, four-stroke power cycle, four-stroke engine, four-cycle engine, four-stroke internal combustion engine
موتور چهارزمانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که هر چرخۀ کاری آن شامل چهار مرحلۀ مکش و تراکم و احتراق و تخلیه است
-
twenty four hour chip
مژدک بیستوچهارساعته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← مژدک رونما
-
four-cylinder engine
موتور چهارسیلندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] موتوری که دارای چهار سیلندر است که در یک خط، گاه به شکل خورجینی و گاه در یک صفحه، در مقابل یکدیگر چیده شدهاند
-
six-four chord
آکورد چهارشش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] آکورد سهصدایی در حالت معکوس دوم، که فاصلههای درونی آن از بمترین نت تا هریک از دو نت بالا چهارم و ششم است متـ . آکورد معکوس دوم chord in second inversion
-
arpeggiated six-four chord
آکورد چهارشش چنگسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] آکورد چهارششی که معمولاً در قسمت ضعیف میزان و بر روی درجۀ یکم میآید و در بین حالتهای دیگر همین آکورد قرار میگیرد
-
cadential six-four chord
آکورد چهارشش فرودی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] آکـورد چهارشش تأخیـری (suspended six-four chord) که در فرود بهصورت معکوس دوم آکورد درجۀ یکم و در قسمت قوی میزان، پیش از آکورد درجۀ پنجم ظاهر میشود
-
passing six-four chord
آکورد چهارشش گذر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] آکورد چهارششی که معمولاً در قسمت ضعیف میزان و بر روی درجات پنجم یا یکم میآید و دستِکم بمترین صدای آن نقش نت گذر را دارد