کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
flange پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
flange
بال 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] قسمتی از سطح مقطع تیر که در بالا و پایین تیر قرار میگیرد و نقش اصلی آن مقاومت در برابر خَمش است
-
واژههای مشابه
-
body flange
لبۀ اتصال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] محل اتصال دو صفحه از بدنۀ خودرو که باعث ایجاد برآمدگی کوچکی در سطح بدنه میشود
-
wheel flange
لبۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قسمت بیرونآمدۀ چرخ که هدایت حرکت قطار را بر روی ریل بر عهده دارد
-
false flange
لبۀ کاذب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] باریکهای زاید در سمت بیرونی چرخ که در نتیجۀ سایش غلتشگاه چرخ ایجاد میشود
-
flange drag
پَسار لبۀ چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نیروی مقاوم در برابر حرکت که با سرعت قطار و سختی قائم سازۀ خط آهن نسبت مستقیم دارد
-
جستوجو در متن
-
built-up propeller
پروانۀ چندتکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پروانهای که تیغههای آن جداگانه ساخته شدهاند و هر تیغه با برهون (flange) حلقوی خاص خود به توپی پروانه متصل میشود
-
bead wire
سیمطوقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] هریک از سیمهای فولادی که مغزۀ طوقه را تشکیل میدهند و تنیدگی آنها مانع بلند شدن طوقه از لبۀ رینگ (rim flange) میشود