کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fixed-combination drug پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
fixative
پایدارساز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی، علوم تشریحی] مادهای که ساختار طبیعی بافت را حفظ میکند و در نگهداری نمونههای بافتشناختی یا آسیبشناختی از آن استفاده میشود
-
match-fixing, race-fixing
تبانی در مسابقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستکاری در نتیجۀ بازی، به نفع یکی از طرفهای مسابقه، گاه با اعمال نفوذ اتحادیههای شرطبندی متـ . تبانی2
-
combined sewer
فاضلابروِ درهم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] سامانۀ زهکشی برای جمعآوری فاضلاب و آبهای سطحی
-
combined warfare
جنگ مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] جنگی که دو یا چند کشور متحد در اقدامی هماهنگ برای دستیابی به اهداف مشترک به آن مبادرت میکنند
-
combined sight
چشمی ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] افزارۀ نشانهگیری سلاح با توانایی کارکرد در بیش از یک وضعیت
-
combination defense
دفاع ترکیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] الگویی دفاعی که از تلفیق روشهای (systems) مختلف دفاعی فراهم آمده است
-
combined footing
پِی مرکب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] چند پِی مرتبط با هم که بار چند ستون را تحمل کنند
-
combination menu
صورتغذای نیمهثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] صورتغذایی که در آن در دورهای معین اقلامی ثابت است و اقلامی، در طی چرخهای منظم یا نامنظم، تغییر میکند متـ . منوی نیمهثابت
-
beam combiner
باریکهآمیز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ابزاری اپتیکی برای درهمآمیختن دو باریکۀ نور در یک راستا
-
fixed rate
نرخ مقطوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قیمت ثابت و غیرقابلتغییر کالا یا خدمات در دورهای معین متـ . قیمت مقطوع fixed price 2
-
running fix
نقطۀ انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نقطهای جغرافیایی که حاصل تقاطع حداقل دو خط مکان (LOP) است که در زمانهای متفاوت به دست میآید؛ خط مکان اول به روش ناوبری تخمینی به زمان آخرین خط مکان منتقل میشود
-
approach fix
نقطۀ تقرب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] موقعیتی مشخص که تقرب نهایی با دستگاه به سوی فرودگاه از آنجا صورت میگیرد
-
fix 2
نقطه کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مشخص کردن محل کشتی و هواپیما و سایر اهداف روی نقشه که ازطریق امواج رادیویی یا تطابق نجومی و با توجه به طول و عرض جغرافیایی انجام میشود
-
fixed pupil
مردمک ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مردمکی که در برابر تغییرات شدت نور واکنش نشان نمیدهد
-
fixed joint
مفصل ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] مفصلی که حرکت ندارد و کارکرد آن جذب ضربه و جلوگیری از شکستگی است