کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fish eagle پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
fishing
بلندی تنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فاصلۀ میان بُن تاج ریل و سر پایۀ ریل که محل تماس ریل و صفحات اتصالی نیز هست
-
game fish
ماهی صید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هرنوع ماهی دریایی یا رودخانهای که برای خوردن یا تفریح و ورزش صید میشود
-
fish ball
ماهی قلقلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] فراوردۀ غذایی گلولهایشکل حاوی گوشت سفید ماهی که با شیر، آرد، عصارۀ رقیق (stock) ماهی و ادویه مخلوط و پخته میشود
-
benthic fish
ماهی کفزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی ماهی که در کف یا نزدیک کف دریا زندگی میکند
-
fish finger
ماهی لقمه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] تکهای گوشت ماهی که آن را به پودر نان و خمیری مخصوص آغشته و بهصورت یخزده بستهبندی میکنند
-
fishing space
تنۀ ریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سطح میان لبۀ زیرین تاج ریل و لبۀ زبرین پایۀ ریل که وصلۀ ریل در آن قرار میگیرد
-
worn fishing
تنۀ ساییده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فضای خالی در تنۀ ریل که براثر ساییده شدن ریل به وصلۀ ریل ایجاد میشود
-
fishing vessel
شناور صیادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شناوری مخصوص صید متـ . کشتی ماهیگیری
-
fish oil
روغن ماهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی روغن دریایی که از عضله یا کبد یا سایر اندامهای ماهی به دست میآید و حاوی اسیدهای چرب با چند پیوند دوگانه است و برای تولید مارگارین و روغنهای آشپزی از آن استفاده میکنند
-
Volans, Vol, Flying Fish
ماهی پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کمفروغی در آسمان جنوبی (southern sky) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/8 است
-
deep-sea fish
ماهی ژرفازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نوعی ماهی که در ژرفدریا زندگی میکند، اما برای تغذیه به تولیدات ناحیۀ پُرنور (photic zone) متکی است
-
Pisces 1, Psc, Fishes
حوت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی منطقهالبروج بین دو صورت حمل و دلو که به شکل دو ماهیِ بهبندبسته تصور میشود
-
Pisces Austrinus, PsA, Southern Fish
حوت جنوبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی واقع در آسمان نیمکرۀ جنوبی که ستاره پرنور "فم الحوت" را شامل میشود
-
temple blocks/ temple block, wooden fish
تختۀ معابد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] سازی به شکل جعبهای چوبی و توخالی بهصورت گُردهماهی از خانوادۀ طبلوارهها