کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fire پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
heading fire/ head fire
حریق پیشرونده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریقی که با باد یا در فراشیب گسترش مییابد
-
going fire, active fire
حریق فعال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریقی که در مرحلۀ بین گیرانش و خاموشی است
-
spot fire, jump fire
حریق لکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریقی که در خارج از محدودۀ حریق اصلی و ازطریق پرتاب شدن مواد مشتعل ایجاد میشود
-
ground fire, muck fire, organic soil fire
حریق زمینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حریقی که در آن مواد آلی موجود در لایۀ خاک جنگل میسوزد متـ . حریق پوده peat fire
-
fire shelter, forest fire shelter
آتشپناه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ازجمله تجهیزات حفاظتی شخصی که آتشنشانان در هنگام حریق برای حفاظت خود از شعلههای آتش به کار میبرند
-
fire party
گروه آتشنشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گروهی از خدمۀ شناور که در کنار وظایف روزمرۀ خود مقابله با آتش را نیز بر عهده دارند
-
fire patrol
گشت آتشپاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گشتی که خدمۀ در حال نگهبانی، در مکانهای مختلف شناور، برای شناسایی و تشخیص احتمال وقوع آتشسوزی انجام میدهند
-
fire edge
لبۀ حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر قسمت از مرز یک حریق فعال در لحظهای مشخص
-
fire island
محدودۀ نسوخته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] یک یا چند محدودۀ حاوی مواد سوختنی در سطح جنگل که آتش آن را دربرگرفته اما نسوخته است
-
firing technique
نحوۀ آتشگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شیوۀ آتش گرفتن درختان بهصورت زمینی یا هوایی یا خطی یا نقطهای
-
fire map
نقشۀ حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← نقشۀ بسامد حریق
-
fire incidence
میزان وقوع حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] میانگین تعداد حریقهایی که در ناحیهای مشخص و در مدتزمان خاصی به وقوع پیوسته است
-
rate of fire
نواخت آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تعداد دفعات شلیک هر سلاح در دقیقه
-
fire benefits
فواید حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی و تفریحی حریق یا تأثیر مثبت آن در تغییر شالودۀ منابع
-
fire control
واپایی آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تمام فعالیتهای مربوط به حفاظت از اراضی جنگلی در مقابل حریق شامل پیشگیری حریق، پیشاطفای حریق، حریقیابی و اطفای حریق