کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
figure skate پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
figuration
تصویرگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] عمل تصویر کردن آنچه در طبیعت وجود دارد
-
figurative
تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هر اثر هنری که نمایانگر بخشی از طبیعت گیاهی یا حیوانی یا انسانی باشد
-
figural
شکل تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هر شکلی که برگرفته از عناصر طبیعی باشد
-
figure skating, figure ice skating
یخسُری نمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] یخسُری با اجرای حرکات نمایشی
-
figure skater
یخسُر نمایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] فردی که به ورزش یخسُری نمایشی میپردازد
-
figurative language
زبان مجاز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] کاربردی از زبان که در آن واژهها و عبارات در معنایی غیر از معنای لفظی خود به کار میروند
-
figure 2
تصویر 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] تجسم شکل ظاهری و حرکت اجسام و اندامها
-
optical figuring
شکلدهی اپتیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] فرایند صیقل یا پرداخت نهایی اجزای شیشهای وسایل اپتیکی، برای دادن شکل دلخواه به آنها متـ . شکلدهی نوری
-
congruent figures
شکلهای همنهشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دو شکل هندسی که بتوان هریک را با حرکتی صلب به دیگری تبدیل کرد
-
flat figures
عروسک تخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی دوبعدی که با تختهسهلا یا فیبر یا مقوای ضخیم ساخته میشود
-
dark figure of crime, dark figure for crime
جُرم گزارشنشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] جرمی که به پلیس گزارش نشده و برای مسئولان ناشناخته باقی مانده است
-
figurative art, representational art
هنر تصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنری که تجسم شکل ظاهری و حرکت اجسام و اندامها را بازنمایی میکند
-
non-figurative art
هنر ناتصویری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] هنری که از تجسم شکل ظاهری و حرکت اجسام و اندامها پیروی نمیکند
-
shadow puppet, shadow figure
عروسک سایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] عروسکی دوبعدی که در پشت پرده قرار میگیرد و سایۀ آن دیده میشود
-
figure eight knot, German knot, Flemish knot, figure of eight
گره هشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گرهی که به شکل هشت انگلیسی بسته میشود