کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
field guide پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
visual field, field of vision
میدان بینایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] آن قسمت از فضا که چشم، درحالیکه با نگاه ثابت به جلو مینگرد، میبیند
-
base field, ground field
میدان زمینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] میدان مورد استفاده در تعریف یک فضای بُرداری
-
gravity field, gravitational field 2
میدان گرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] میدان ربایش گرانشی در سطح یک سیّاره یا دیگر اجسام آسمانی متـ . میدان گرانی زمین Earth’s gravity field
-
field note
گزارش میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گزارش هر پژوهش باستانشناختی که در آن باستانشناس معمولاً تمام مراحل برنامهریزی پژوهشی، بهویژه بخش مربوط به گردآوری دادهها (بررسی یا کاوش)، و اطلاعات مربوط را در محل و در حین کار در آن ثبت میکند
-
field nursery
نهالستان صحرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نهالستانی موقتی که در داخل یا مجاور محل جنگلکاری احداث میشود
-
field trial
کارآزمایی میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی، علوم سلامت] نوعی کارآزمایی بالینی برای واکسنها و داروها و برنامههای پیشگیری و جز آن که به جای اجرا در آزمایشگاه یا سازمانهای ارائهدهندۀ خدمات سلامت، در سطح اجتماع صورت میگیرد
-
field performance
کارایی فرودگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] میزان کارایی هواگَرد در هنگام نشستوبرخاست در اوضاع گوناگون جوّی و اقلیمی مندرج در گواهینامهای خاص
-
field derotator
واچرخان میدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] وسیلهای برای خنثی کردن چرخش میدان در صفحۀ کانونی تلسکوپ سمتارتفاعی
-
field hockey
هاکی میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] نوعی بازی میدانی که در آن تیمهای یازدهنفره با چوبی سرکج به گوی ضربه میزنند تا آن را وارد دروازۀ حریف کنند متـ . هاکی روی چمن هاکی hockey
-
field geometry
هندسۀ میدانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] آرایش میدانی برای گسترش خطوط چشمه و گیرنده متـ . چیدمان میدانی field layout هندسۀ برداشت survey geometry
-
field 3
هیأت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دستگاهی جبری، دارای دو عمل که تمام خصوصیات جمع و ضرب اعداد حقیقی را دارند متـ . میدان 2
-
field archery
کمانگیری صحرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] مادهای در ورزش کمانگیری که در آن کمانگیر پس از پرتاب تیر، بهسوی تیرنشان بعدی حرکت میکند
-
field 1
کشتزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعهای از زمین که به کشت گیاهان زراعی اختصاص داشته باشد
-
grave field
گورمیدان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورستان باستانی، بهویژه در عصر مفرغ و آهن اروپا، بدون سازههای روزمینی مانند گورنشان یا سنگافراشت (orthostat)
-
field engineering
مهندسی رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تمهیدات مهندسی برای پشتیبانی از نیروهای زمینی ازجمله ساختوساز و تعمیر و بازسازی پلها و ساختن سنگرها و استحکامات صحرایی و ساخت یا دفع موانع