کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fast-breaking پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
fast break, fast attack
ضدِحمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، حملۀ متقابل بسیار سریع که در آن مهاجمان، پیش از آنکه حریفان بتوانند جاگیری مناسبی داشته باشند یا آنها را متوقف کنند، با سرعت بهسمت سبد میدوند
-
break
نوشاخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] شاخهای که پس از قطع چیرگی انتهایی گیاه در نزدیکی محل برش به وجود میآید
-
spring break, march break
تعطیلات بهاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تعطیلات یکهفتهای مدارس و دانشگاههای برخی کشورها در اوایل فصل بهار که غالباً موجب فعالیت گردشگری دانشجویان میشود
-
fast ice, land fast ice
یخ بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] دریایخی که به علت اتصال به ساحل بیحرکت است
-
fast fission, fast neutron fission
شکافت تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واکنشی شکافتی که براثر بمباران هسته با نوترونهای تندی که انرژی بیش از 1MeV دارند، رخ میدهد
-
fast food, fast service food
غذای فوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا، عمومی] 1. غذایی که بهسرعت آماده شود و در اختیار مشتری قرار گیرد 2. غذاخوری عرضهکنندۀ غذای فوری
-
fast tracking
زمانکاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] روشی برای فشردهسازی زمانبندی پروژه از راه همپوشانی مراحل یا فعالیتهایی که معمولاً به توالی انجام میشوند
-
juice fast
روزۀ آبمیوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیم غذایی بسیار کوتاهمدت و عموماً یک تا سهروزهای که در طول آن فرد با هدف حذف فلزات سنگین یا دیگر مواد سمی از بدن، فقط آبمیوه و آب سبزی مینوشد متـ . آبمیوهدرمانی juice therapy
-
break sheer
لَمانشکسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] حالت شناورِ درلنگری که براثر فشار باد و جریان آب از حالت لَمان خارج شود
-
emulsion breaking
نامیزهشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کاهش پایداری پراکنۀ مایعی در مایع دیگر
-
foehn break
وقفۀ گرمبادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← کاف گرمبادی
-
break lock
قفلشکنی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] وضعیتی که در آن حسگر یا ماسورۀ هدفجو (homing fuze) هدفی را که بر روی آن قفلگذاری شده بوده است، گم میکند
-
psychotic break
فروپاشی روانپریشانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] پدید آمدن ناگهانی علائم روانپریشی در فرد که به قطع رابطۀ او با واقعیت منجر میشود
-
symmetry breaking
شکست تقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] انحراف از تقارن که در بسیاری از سامانههای فیزیکی دیده میشود
-
edge break
شکستگی لبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] فرسوده و شکسته شدن لبۀ آسفالت سطح روسازی راه