کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
fall apart پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
pressure-fall centre, centre of falls
مرکز اُفت فشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نقطۀ بیشینۀ کاهش فشار جوّ در بازۀ زمانی معین
-
falling tide
کِشَند اُفتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، ژئوفیزیک] ← جزرکِشَند
-
falling action
فرود 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] کنشی که در پی نقطۀ اوج میآید و به سمت پایان نمایش پیش میرود
-
falling intonation
آهنگِ افتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] افت پایانی در آهنگ گفته
-
rise and fall
افتوخیز 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] مجموع ارتفاع سربالاییها با تغییر شیبهای متوالی در یک مسیر مشخص که نهایتاً به تراز اولیه بازمیگردد
-
falling body
جسم افتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسم شتابداری که شتاب آن تنها ناشی از گرانش زمین است
-
free fall
سقوط آزاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت آرمانی جسم براثر نیروی گرانشی
-
line of fall
خط فرود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خطی فرضی و مماس بر منحنی مسیر گلولۀ توپ در نقطۀ برخورد با هدف
-
ash fall
ریزش خاکستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] فروریختن خاکستر هوابُرد از اَبر فورانی متـ . رگبار خاکستر ash shower
-
falling number
عدد سقوط
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شاخصی برای تعیین فعالیت آلفاآمیلازی آرد غلات متـ . عدد آمیلازی
-
dust fall
غبارنشست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نشستن ذرات موجود در هوا با نیروی وزن خود بر سطوح گوناگون
-
fall wind
باد فروریز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی که براثر چگالی زیاد و دمای کم هوا در فروشیب شتاب میگیرد
-
falling ball viscometer, falling-sphere viscometer, falling viscometer
گرانرَویسنج گویافتان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] نوعی گرانرَویسنج برای اندازهگیری گرانروی مذابهای بسپاری در آهنگهای برشی بسیار پایین که در آن یک گوی چگالتر از مذاب در درون مذاب و داخل استوانک فولادی در محدودۀ مشخصی حرکت میکند و براساس سرعت حرکت آن، گرانرَوی اندازهگیری شود
-
pulse fall time
زمان اُفت تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] مدتزمانی که طول میکشد تا تَپ/ پالس از اوج دامنۀ خود، مثلاً نود درصد، به دامنۀ پایینتری، مثلاً ده درصد، تنزل یابد متـ . زمان افت پالس
-
felling, cutting 1, falling
برش 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بریدن درخت از کنده و انداختن آن