کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
explosive charge پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
explosive, explosive material
مادۀ منفجره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مادهای که باعث انفجار میشود
-
explosive welding, EXW, explosion welding
جوشکاری انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب، مهندسی مواد و متالورژی] نوعی جوشکاری فشاری که در آن انفجار موجب برخورد قطعات و ایجاد اتصال میشود
-
explosion caldera
غولدهانۀ انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] غولدهانهای که در نتیجۀ از بین رفتن بخش بالایی مخروط آتشفشانی براثر انفجار به وجود میآید
-
explosive train
زنجیرۀ انفجار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مجموعۀ عناصر لازم برای انفجار خرج اصلی از آغاز تا انجام
-
explosive ordnance
تسلیحات انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] همۀ مهمات، شامل مواد منفجره و مواد شکافت و گداختِ هستهای و مواد شیمیایی و زیستی
-
explosion crater
دهانۀ آتشفشان انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] نوعی دهانۀ آتشفشانی که براثر انفجار در امتداد زونهای کافتی مجاور آتشفشانهای بزرگ پدید میآید
-
volcanic explosion
انفجار آتشفشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] پدیدهای که در هنگام رسیدن گازهای آتشفشانی به حد انفجار رخ میدهد
-
information explosion
انفجار اطلاعات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] افزایش روبهرشد اطلاعات بهگونهایکه مدیریت آن را دشوار سازد
-
ecological explosion
انفجار بومشناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] افزایش انبوه و سریع یک اندامگان در غیاب موانع طبیعی رشد و تولیدمثل آن
-
dust explosion
انفجار غباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] انفجار حاصل از غبار ذرات قابلاشتعال در هنگام آسیاب کردن آرد یا شکر یا خشک کردن پاششی شیر و قهوۀ فوری در مجاورت منبع آتش
-
high explosive cargo
محمولۀ انفجاری پرقدرت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محمولهای ازقبیل مهمات، بمب، خرج انـفـجـاری (depth charges)، مـواد تــخـریـبـی (demolition material)، راکت و موشک
-
high explosive, HE
مادۀ منفجرۀ قوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] مادهای که با توان و شدت بسیار منفجر میشود
-
explosive field mine
مین میدان انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] در جنگ مین، مینی که دارای خرج انفجاری است و برای انفجار آن به زنجیرۀ انفجار نیاز نیست
-
explosive ordnance disposal unit
یگان خنثیسازی تسلیحات انفجاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانی دارای افراد متخصص و تجهیزات ویژۀ خنثیسازی مواد منفجره
-
explosion puffing dryer
خشککن پفی جهنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خشککنی که در آن مواد غذایی با رطوبت متوسط در محفظهای تحت فشار و دمای زیاد قرار میگیرند و سپس وارد محفظهای با فشار کم میشوند و براثر تبخیر سریع آب، مواد غذایی از هم پاشیده و بهصورت قطعات ریز متخلخل خشک میشوند