کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
drill-like پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
drill mine
مین تمرینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی مین آموزشی که ازلحاظ اندازه و شکل و وزن مشابه مین جنگی است و برای تمرینهای آمادی به کار میرود
-
fire drill
تمرین آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بینالمللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید بهصورت برنامهریزیشده و در دورههای منظم بر روی کشتی انجام شود
-
seed drill
ردیفکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] ماشینی برای قرار دادن مقدار معینی بذر یا کود، در عمق معینی از خاک در یک ردیف یا در ردیفهای موازی
-
combat drill
رزمورزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تمرینی جمعی که در سطح گروه و پایینتر از آن انجام میشود و برای موفقیت رزمی یگان حیاتی است
-
like charges
بارهای همنام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] دو یا چند بار الکتریکی با علامتهای یکسان
-
drilling mud corrosion, drilling fluid corrosion
خوردگی گِل حفاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی خوردگی که براثر استفاده از سیال حفاری نفت آبپایه به وجود میآید
-
crucible steel, drill steel
فولاد بوتهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مواد و متالورژی] فولادی با کیفیت عالی 0/4 تا 1/4 درصد کربن که ازطریق ذوب میلههای تاولدار در بوتهها و اضافه کردن فِرّوآلیاژها و کربن به آنها تولید میشود
-
mobile offshore drilling unit
واحد سیار حفاری فراساحل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] واحدی برای حفاری در بستر دریا که میتوان آن را بهآسانی از مکانی به مکان دیگر جابهجا کرد اختـ . وسحاف MODU
-
rail punch, rail drill
ریلسوراخکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ابزاری مکانیکی که با حرکت تفنگی، در جان ریل سوراخ ایجاد میکند
-
filiform, thread-like, filamentous
نخیشکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخش یا اندامی بلند و نازک و معمولاً انعطافپذیر در گیاهان
-
gelatinous, jellylike, gelatine like
ژلاتینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی بافت مادۀ غذایی دارای ژلاتین یا شبیه به آن
-
dendroid, tree-like
درختوار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی بخشی در گیاهان که در رأس به شاخکهای ظریف تقسیم میشود و در مجموع ظاهری شبیه به تاج درخت پیدا میکند
-
morphea-like basal cell carcinoma, sclerosing basal cell carcinoma
پوشچنگار یاختههای پایۀ پولکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پوشچنگار یاختههای پایهای عموماً در ناحیۀ صورت و گردن که بخشهای سطحی آن بهصورت پولکهای سفید صدفشکل جدا میشوند
-
transposon, mobile genetic element, selfish genetic element, transposable element, mobile element, jumping gene, transposon-like element
ترانَهِشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هر قطعه از دِنا که بتواند درون ژنگان جابهجا شود