کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
dried پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dried
خشکشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذاییای که رطوبت آن تا حد قابلنگهداری بهصورت معمولی کاهش یافته است
-
واژههای مشابه
-
DRIs
دَرم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← دریافتهای مبنا
-
dried meat
گوشت خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] گوشتی که برای نگهداری آن را خشک کردهاند
-
freeze dried
خشکشدۀ انجمادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذاییای که با روش خشک کردن انجمادی تولید شده است
-
whey powder, dried whey
گَردِ آبپنیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] پودری با کمتر از 15 درصد پروتئین که از تغلیظ و خشک کردن آبپنیر به روش افشانهای تولید میشود
-
dried skim milk, skim milk powder, non-fat dried milk
شیرخشک بیچربی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی شیر بیچربی که رطوبت آن کاهش یافته و بهصورت پودری با ماندگاری بسیار درآمده باشد
-
dried milk, milk powder, dehydrated milk
شیرخشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] شیر کاملی که رطوبت آن کاهش یافته و بهصورت پودری با ماندگاری بسیار درآمده باشد