کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
discriminates پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
discriminant
مبیّن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عبارتی جبری برحسب ضریبهای یک معادلۀ چندجملهای که اطلاعاتی دربارۀ ریشههای چندجملهای به دست میدهد متـ . مبیّن چندجملهای discriminant of a polynomial
-
discrimination
تبعیض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] برخورد غیرعادلانۀ ناشی از پیشداوری و تعصب نسبت به برخی افراد براساس معیارهای قومی و جنسی و نژادی و دینی
-
gender discrimination, sex discrimination, sexism
تبعیض جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] رفتار ناخوشایند با زنان بر پایۀ این باور مردسالارانه که زنان ویژگیهای نامطلوبی دارند
-
discriminant of a polynomial
مبیّن چندجملهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] ← مبیّن
-
cognitive discrimination
افتراقِ شناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] توانایی در تشخیص تمایز میان مفاهیم و شناسایی مفاهیم مشابه از غیرمشابه
-
auditory discrimination
تمیز شنیداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] توانایی تشخیص محرکهای صوتی از یکدیگر
-
social discrimination
تبعیض اجتماعی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تبعیضی که براساس عوامل آشکاری چون قومیت یا نژاد یا پایگاه اجتماعی است
-
sexual discrimination
تبعیض جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تبعیضی که برحسب جنسیت افراد صورت میگیرد
-
racial discrimination
تبعیض نژادی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] تبعیضی که نسبت به افراد یا گروههای نژادی خاص اعمال میشود
-
discriminant analysis
تحلیل تمایزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] روشی که در آن ازطریق مجموعهای از مشاهدات چندمتغیرۀ معین بر روی نمونههایی که با قطعیت میدانیم از دو یا چند جامعه میآیند، بتوان قاعدهای وضع کرد که براساس آن افراد دیگر، با کمینال احتمال به ردهبندی، به جامعۀ درست اصلی تخصیص داده شوند
-
discriminant function
تابع مبیّن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] تابعی که مبین معادلۀ مفروض باشد
-
target discrimination
تفکیک هدف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] شناسایی و تشخیص اهمیت اهداف با استفاده از برخی سامانههای مراقبتی یا هدایتی
-
affirmative action, positive discrimination
تبعیض جبرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] سیاست یا برنامهای که هدف آن کاستن از تبعیضهایی است که در گذشته بر فرد یا گروهی وارد شده است، ازطریق اقدامات مثبت برای در اختیار نهادن فرصتهای مناسب در حوزۀ تحصیل و کسب و کار متـ . تبعیض مثبت
-
flag discrimination, cargo preference
رجحان پرچم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] اولویتی که یک دولت در جهت جذب کالا برای کشتیهایی که تحت پرچم آن به ثبت رسیدهاند قائل است، صرفِنظر از ملاحظات تجاری حاکم بر حمل کالا