کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
direct current پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
direct current
جریان مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جریان برقی که فقط در یک جهت در حرکت است و مقدار متوسط آن تقریباً ثابت است
-
واژههای مشابه
-
directivity
راستاوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خاصیتی که بهموجب آن انرژی گسیلی یا دریافتی امواج الکترومغناطیسی برخی از آنتنها در یک جهت بیشتر از جهتهای دیگر است
-
directional selection, directed selection
گزینش جهتدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گزینشی که به تغییر میانگین جمعیت در جهت دلخواه بهنژادگر منجر میشود متـ . انتخاب جهتدار
-
directed evolution, directional evolution
تکامل جهتداده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ایجاد ژنهای جدید بهمنظور رمزگذاری پروتئینهایی با ویژگیهای جدید
-
direct dispatch, dépêche directe (fr.)
فرستۀ مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] فرستهای که مستقیماً و بدون نقلوانتقال از ادارۀ مبدأ به ادارۀ مقصد ارسال میشود
-
directed set
مجموعۀ سودار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
direct retainer
نگهدارندۀ مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] کژَک (clasp) یا چفتی که بر روی دندان پایه قرار میگیرد و باعث تثبیت دندانوارۀ متحرک میشود
-
directional instability
ناپایداری سمتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] گرایش هواگَرد به دور شدن از حالت پرواز مستقیم با ترکیبی از درونسُرش و وضعیت گشت
-
directive counseling
مشاورۀ هدایتگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاورهای مبتنی بر مصاحبه و آزمونگیری و ارائۀ توصیههای حرفهای و آموزشی
-
directional derivative
مشتق سویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مشتق تابع چندمتغیرۀ حقیقی در نقطۀ مفروض وقتی متغیر مستقل در جهت بُرداری خاصی به آن نقطه میل کند
-
direct cost
هزینۀ مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] هزینهای که مستقیماً و بهطور خاص برای انجام یک فعالیت مشخص برآورد میشود
-
direct calorimetry
کالریسنجی مستقیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] اندازهگیری میزان گرمای ردوبدلشده در بین بدن و محیط بهصورت مستقیم
-
directed patrol
گشت هدفمند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گشتی که بر تحلیل علمی و ارزیابی شگردها و فنون ناظر بر آنها استوار است و با آن میتوان بهرهوری گشت را افزایش داد
-
directed graph
گراف سودار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گرافی که برای هر یال آن جهتی در نظر گرفته شده است